۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

هیچ پلیسی در دنیا توانایی سرکوب "مبارزه منفی" را ندارد! کمی در این باره بیشتر بیاندیشید!

آدرس کوتاه برای تکثیر انبوه:
http://bit.ly/manfiway

مبارزه منفی؛ آغاز راهی ساده و عملی برای به زانو درآوردن رژیم های مستکبر و ستمگر، بدون ترس و خونریزی است!
در ره منزل لیلی (آزادی) که خطرهاست در آن، آزموده را آزمودن خطاست! برای رسیدن به پیروزی باید روش های جدید و کاراتر در مبارزه با دیکتاتور به کار گرفت. حتما از خود پرسیده اید که اکنون که برای تظاهرات های جنبش سبز، رژیم به ازای هر تظاهرکننده، 10 نفر مزدور تا به دندان مسلح را روانه خیابان می کند، تکلیف ادامه مبارزه سبز چیست؟ پاسخ پرسش شما در مبارزه منفیست! همان راهی که از اول می بایست می رفتیم و نرفتیم! ولی اکنون زمانه، زمانه مبارزه منفیست ... فرمانده و رسانه شمایید!

مطالعه و خواندن این متن بیشتر از 5 دقیقه وقت شما را نمی گیرد!

اما دریچه ای نو و تازه را به سوی شما می گشاید:


مبارزه منفی چیست؟

مبارزه منفی به معنای مبارزه مسالمت آمیز و مقاومت در برابر نیروهای خصم، بدون خشونت است. از آن جا که مبارزه مثبت و قهرآمیز نیاز به وسایل گوناگون دارد و همواره با صرف نیرو و تلفات مالی و جانی همراه است، معمولا عاقبت اندیشان و عقل گرایان تا کارد به استخوانشان نرسد به این گونه مبارزه روی نمی آورند!
(مثل ما در جنبش سبز!)

اساس مبارزه منفی را اتفاق و وحدت یک جامعه تشکیل می دهد. یعنی افراد جامعه از صمیم قلب با یکدیگر پیمان می بندد که با حاکمیت ظالم و خونخوار خود قطع ارتباط کنند و در کارهای اجتماعی و شخصی با آنان همکاری نکنند. در بیشتر موارد این حرکت عمومی عرصه را بر حاکمان تنگ و آنان را وادار به تسلیم می کند.

مبارزه منفی در حقیقت شیوه‌ای از نافرمانی مدنی خشونت‌پرهیز است که در آن انجام ندادن یک سری از کارها روش مبارزه می‌شود. مثلا برای مبارزه منفی با حکومتی تمامیت‌خواه، همکاری نکردن (اداری، حقوقی، مالی، نظامی، پژوهشی)، کمک نکردن، شرکت نکردن در راهپیمایی‌های حکومتی، شرکت نکردن در انتخابات محلی و سراسری، پیروی نکردن از هنجارهای حکومت‌پسند (نظیر نوع لباس پوشیدن، موی سر، طرز تفکر، آداب مذهبی و ...)، رابطه برقرار نکردن با سازمان‌های دولتی، نپرداختن سراسری قبض برق و آب و تلفن، تماشا نکردن تلویزیون دولتی، نپذیرفتن پست‌های دولتی، نخریدن کالاهای بخصوص، تحریم هنرمندان حامی دولت، نگذاشتن پول در بانک‌ها، و ... از روش های مبارزاتی در این نوع مبارزه به حساب می آیند.

ما در فرهنگ سیاسی-مبارزاتی مفهومی به نام "مبارزه منفی" داریم. این بدین معناست که عدم حضور مردم معترض، بدلیل اجرای مقررات امنیتی‌ شدید، نماینگر مقاومت اجبارا خاموش آنها در مقابل حاکمیت است. به عنوان مثال 12 شهریور 1389 -روز قدس- یک اعتصاب عمومی بود! شرکت نکردن انبوه مردم در این مراسم که صبح تا شب تلویزیون و رادیو و تمام دستگاه های حکومتی با تمام قوا مشغول به دعوت مردم برای حضور در آن بودند خفتیست بزرگ برای رژیم و نماینگر ضعف آن در سازماندهی مراسمی است که در گذشته با بوق و کرنا و حضور صدها هزار نفر برگزار میکرد!

  • تغییرات اساسی از راه سرپیچی و سرکشی به دست می آیند!
حکومت راه خود را سالها است که انتخاب کرده، ولی مردم ایران باید هوشیارانه تر عمل کنند. باید به وجود نظمی خلل ناپذیر در جهان پیرامون خود ایمان بیاوریم، نظمی که سبب می شود تا به این باور برسیم که خدا شیر یا خط نمی اندازد. خدا اخلالی در نظم جهان بوجود نمی آورد و همه چیز تابع این نظم است (ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود سرنوشت خود را تغییر دهند).
بر همین اساس باید دانست که ما با حکومتی مواجه هستیم که به هیچ چیز اعتقاد ندارد و تنها معبودش، دلارهای نفتی و درآمدهای نجومی نامشروع است و برای حفظ این منافع، تقلب و سرکوب و اعدام و شکنجه و تجاوز و زندان و شکنجه، بدیهی ترین ابزاری است که بکار می برد. چنین حکومتی که بر اساس غارت و چپاول ثروت ملی شکل گرفته، بر اساس نظم الهی موجود در جهان، صدها سال به عمر خود ادامه خواهد داد مگر اینکه مردم بر اساس "فرمول نظم" با آن مبارزه نموده و سرنگونش نمایند.
حکومتی که از وحشیگری بر علیه دختران و زنان این کشور نیز ابایی ندارد، حاضر است ننگین ترین روشهای سرکوبی که حتی سربازان اسرائیلی نیز حاضر به ارتکاب آن نیستند را بکار ببرد، حکومتی که اگر همین صحنه های جنایات خیابانی متعدد را اسرائیلی ها بر علیه فلسطینی ها انجام داده بودند، بیشتر مراجع تقلیدش از شدت ناراحتی غش می کردند و طلبه هایش کفن پوش با دهان های کف کرده به خیابانها می ریختند ولی امروز بی غیرت از سلاخی جوانان ایرانی عبور می کنند، چنین حکومتی نه قائل به روشهای دموکراسی و انتخابات و احترام به آراء است و نه اساساً ارزشی برای مردم قائل می باشد. حکومت در حال حاضر علاقمند است تا نسبت به مخالفین خود از موضع یک ارتش اشغالگر عمل نموده و بدون هیچ ترحمی آنها را نابود کند.

باید به نظم عالم باور داشت و احترام گذاشت و راه درست را انتخاب کرد. چاره کار دیکتاتوری، و راه مقابله با ارتش اشغالگر، نافرمانی مدنی گسترده و تبدیل آن به اعتصابات سراسری و فلج کننده است. شعارنویسی ها و روشنگریها باید شدت بگیرد و همه آحاد ملت، از زن و مرد و پیر و جوان، دانش آموز و دانشجو و آموزگار و استاد، شانه به شانه یکدیگر در این مبارزه وارد شوند.

نافرمانی مدنی بشدت مسری است و بسرعت در جامعه پخش می شود. مردمی که حاضرند به خیابانها بیایند و سخت ترین کار، یعنی ایستادن در برابر وحشی های ولایت فقیه را انجام دهند و تا این حد فداکاری و شجاعت دارند، بطور قطع، اراده و همت کارهای راحت تر را باید داشته باشند. تشویق آحاد مردم به نافرمانی مدنی و اعتصابات عمومی، جنبش سبز را روئین تن نموده و رژیم استبداد و فساد را قدم به قدم عقب برده و شکست می دهد. راه دیگری وجود ندارد.

حکومت از "فرمانبرداری مدنی" مردم استفاده کرده و قادر به غارت ثروت ملی همین مردم می گردد، در این چرخه، همه کارمندان و کارگران و حتی بخش خصوصی سهیم هستند، حکومت با همین ثروت غارت شده، شرافت عده ای را در سپاه و نیروی انتظامی می خرد و آنها را همچون سگهای وحشی بجان ملت می اندازد تا سرکوبشان نماید. افسری که رذیلانه در خیابان با باطوم به صورت آن دختر معصوم می کوبد و او را نقش بر زمین می کند، اگر با همین دختر در بازداشتگاه جمهوری اسلامی مواجه شود بدون لحظه ای درنگ به او تجاوز می کند. قاعده نظم ایجاب می کند تا زمانی که مردم سربراه و آرام، فرمانبرداری مدنی می کنند، حکومت هم به پول و ثروت برسد و با استفاده از آن زندان بسازد و باتوم بخرد و افسرانش را پست تر از سگ کند.

ما موقعی موفق می شویم نظم پدیدآورنده استبداد را مختل کنیم، که به نافرمانی مدنی و اعتصابات متوسل شویم. حکومت که پول نداشته باشد، افسران سگ صفتش دیگر پاچه نمی گیرند! حکومت که در مقابل نافرمانی مدنی قرار بگیرد، قدرت تامین مزدوران لباس شخصی خود، از چماق بدستان گرفته تا دوربین بدستان را نخواهد داشت. نمایندگان مجلسش منتقد حکومت خواهند شد و رگ غیرت خفته روحانیونش به طرز عجیبی درمان شده و جوانان وطن نیز برایشان ارزش پیدا خواهد کرد.

نافرمانی مدنی برنده ترین سلاح ضد استبدادی است. این نافرمانی مدنی شامل کم کاری در ادارات و ناراضی تراشی و اختلال در امور اداری در ادارات و بانکها و شهرداریها، کاهش تولید و از کار انداختن ابزار تولید و آسیب رسانیدن به شبکه های ارتباطات و انرژی می باشد.

چندین برابر کسانی که شهامت شرکت در تظاهرات خیابانی را دارند افرادی نیز هستند که بدلایلی توان مشارکت در تظاهرات را نداشته و شرایط پرداخت هزینه های آن را ندارند، ولی قلباً از اوضاع کنونی ناراضی و مایل به کمک به جنبش هستند. نافرمانی مدنی و مبارزه منفی بدلیل کم هزینه بودن، توده های بیشتری را جذب کرده و وارد صحنه می کند، این فعالیت حتی از شعارنویسی هم کم هزینه تر و کم خطرتر است. کافی است به عموم مردم یاد بدهید که چگونه می توانند در مبارزه منفی شرکت کنند. بطور مثال شاید کارمندان گمرک، در مقطع کنونی، جرأت اعتصاب عمومی را نداشته باشند، ولی با در پیش گرفتن نافرمانی مدنی و با اجرای مبارزه منفی، باندازه اعتصاب به شبکه عصبی رژیم ضربه خواهند زد. کافی است روند پرونده ها را کند کنند، کامپیوترها و پرینترها و دستگاههای کپی و فکس را از کار بیاندازند، قدمهایشان را آهسته تر بردارند و زمانهای استراحتشان را بیشتر کنند.

  • هیچ گاه در مبارزه منفی، نگران آسیب رسیدن به اموال عمومی نباشید!
دستگاه تبلیغاتی رژیم در برابر نافرمانی مدنی و مبارزه منفی بشدت واکنش نشان داده و تلاش خواهد نمود که وانمود کند اینکار به ضرر خود مردم است، در حالیکه آسیب اصلی را دولت می بیند و ناچار است برای جلوگیری از نارضایتی بیشتر و حکمفرمایی هرج و مرج، چهره ظاهری شهر و امکانات عمومی را با صرف هزینه و وقت مرتب نگاه دارد، از این راه متحمل خسارت مادی و خسارت عصبی می شود.

رژیم به مردم خواهد گفت که نافرمانی مدنی و کند کردن و اختلال در امور اداری در ادارات و بانکها و وزارتخانه ها و از بین بردن امکانات دولتی در این مراکز، موجب تعلل در کار مردم شده و باز هم دولت آسیبی نمی بیند، ولی در اینجا نیز بازنده اصلی حکومت است که با هزینه های کمرشکن و نارضایتی فزاینده روبرو می شود.

توقع حکومت استبدادی از مردم این است که همچون بردگانی سربراه و مطیع، چرخ امور جاری کشور را بچرخانند تا در نتیجه آن حکومت چاق تر و قوی تر شده و محکم تر بر صورت دختران این سرزمین بکوبد و به نوامیس بیشتری تجاوز کند.

همیشه به خاطر داشته باشید که خانه کلنگی را تا خراب نکنید نمی توانید برج جدیدی در محل آن احداث کنید! روسیه در جنگ دوم جهانی به هیچ وجه توان مقابله با ارتش مدرن و بسیار قوی آلمان را نداشت، آنها قادر نبودند که با قدرت نظامی، پیشروی ارتش آلمان را کند کنند، ولی با اتخاذ سیاست "زمین سوخته" توانستند آلمانیها را شکست بدهند. ارتش روسیه هنگام عقب نشینی از هر شهر و روستایی، همه پلها و جاده ها و چشمه ها را خراب می کرد و مزارع و جنگلها را می سوزانید، همه چیز را نابود می کرد و سپس آن منطقه را ترک می کرد. آلمانیها از ارتش روسیه شکست نخوردند، آنها از تاکتیک زمین سوخته روسها شکست خوردند. مردم بعد از آزاد شدن میهنشان، همه چیز را دوباره از نو ساختند!

اکنون که حکومت کاربرد خشونت عریان و نامحدود را سرلوحه خود قرار داده و حاضر است به عنوان کثیف ترین و رذل ترین حکومت دنیا شناخته شود ولی در قدرت باقی بماند، جنبش سبز یا باید رو به تشکیل هسته های مقاومت و توسل به کوکتل مولوتف و مبارزه مسلحانه بیاورد که موجب جا ماندن توده های مردم و خاموش شدن مبارزه عمومی خواهد شد، و یا اینکه با تکیه بر توده هایی که مشتاقانه چشم به آزادی و دموکراسی دارند، گسترده ترین مبارزه منفی و نافرمانی مدنی تاریخ ایران را سازماندهی کند. مردم ما بقدری مبتکر و خلاق هستند که خودشان راههای بسیاری برای عمق بخشیدن به مبارزه منفی پیدا خواهند کرد.

از یاد نبریم که خدا اهل شیر یا خط و دلخوش کردن به قضا و قدر نیست و همه چیز را تابع نظم قرار داده است، همین نظم به ما حکم می کند که بهترین، کم هزینه ترین و سریعترین راه به زانو درآوردن دیکتاتور، متوقف نمودن چرخ کشور است، تا زمانی که این چرخ بچرخد، عمر دیو استبداد را طولانی تر خواهد کرد.

  • نافرمانی مدنی كنشی است بدون خشونت و در حقیقت بر پایه اخلاق و فرهنگ یك جامعه است كه نقض قوانین كشور را توسط شهروندان در پی دارد.
  • نافرمانی مدنی مبارزه ای بدون خشونت است برای‌توجه قانونگزاران و حكومتگران كه تصمیم نو و تازه ای بگیرند، و نیز قدرتمندانی كه با گذراندن قوانینی می خواهند انسان ها را برای هدف ها و آزمندی های خود قربانی كنند، در برابر فشار افكار عمومی ناچار می شوند برای مصلحت خود هم شده تغییر رای و عقیده دهند.
  • مبارزه‏ منفی چون در سیستمی استبدادی انجام می‏پذیرد همه سیستم را به مبارزه می‏طلبد. یک نسیم در فضای سربسته استبدادی می‏تواند به توفانی تبدیل شود.
  • در شرق نیز "گاندی" از روش نافرمانی مدنی جهت مبارزه با استعمار انگلیس در هند استفاده کرد. در نظر وی، خشونت پرهیزی از خصوصیات بارز نافرمانی مدنی بود ولی وی اذعان می نمود که " پرهیز از خشونت در هر اقدامی تضمین شده نیست"، گاندی نقش مردم را در این امر نقش برجسته ای دانسته و اقدام به نافرمانی مدنی توسط گروهی کوچک و بدون پشتیبانی توده ی مردم را ماجراجویی صرف می دانست.

مثال 1: مبارزه منفی گاندی بر ضد مالیات نمک، ۱۲ مارس ۱۹۳۰
گاندی مبارزه منفی (اصطلاحا: نافرمانی مدنی، بی اعتنایی آرام و بدون خشونت نسبت به تصمیم مقامات دولتی) خود را بر ضد مالیات نمک که از سوی حکومت انگلیسی هند وضع شده بود در مارس ۱۹۳۰ آغاز کرد و پیشاپیش هزاران نفر از هندیان از منطقه احمد آباد پیاده عازم ساحل دریا در «دندی» شد تا خود دست به جمع آوری نمک از دریا بزنند و آنرا با مالیات خریداری نکنند. این پیاده روی ۴۸۰ کیلو متری 25 روز طول کشید و این جمعیت از ششم آوریل سرگرم جمع آوری نمک طعام از دریا شد که پلیس انگلیسی هند بسیاری از آنان از جمله «رام داس» پسر گاندی را دستگیر کرد و به زندان افکند.
حکومت انگلیسی هند بر هر ۴۰ کیلو گرم نمک طعام یک روپیه مالیات وضع کرده بود که وضع مالیات بر این کالا در هند سابقه نداشت و گاندی مبارزه منفی خود را بر ضد آن به آزمایش گذارد. این راهپیمایی نسبتا طولانی که در سر راه مردم گروه گروه به آن می پیوستند در عین حال کمک بزرگی به بیدار شدن ناسیونالیسم هندی از خواب طولانی خود بود.

مثال 2: مبارزه منفی پدربزرگ اينديرا گاندي
اينديرا گاندي، دختر جواهر لعل نهرو و نخست‌وزير هندوستان، در خاطرات خود از مبارزات مردم هند و سختي‌ها و مشقاتي كه اين مردم در عصر استعمار انگلستان كشيدند، داستان‌هايي نقل مي‌كند. از جمله مي‌گويد انگليسي‌ها ورود هنديان را به بعضي از مناطق ممنوع اعلام كرده بودند. در اين ميان بعضي از مردم آزاده به مقاومت در مقابل اين فرمان برخاستند. وي در اين باره مي‌نويسد:
«در اوتارپرادش منطقه‌اي كوهستاني به نام «نائني‌تال» وجود دارد كه درياچه زيبايي در آنجاست. هيچ هندي حق شنا يا قايقراني در اين درياچه را نداشت. پدربزرگم گفت: مي‌خواهم در اينجا قايقراني كنم.
چند روزي او را روزانه 50 روپيه جريمه كردند. باور كنيد كه در آن روزها 50 روپيه پول كمي نبود، اما او گفت: اگر اين كار به ورشكستگي من هم بيانجامد هر روز براي قايقراني به اينجا خواهم آمد تا اين كه مردم عادت كنند يك هندي را روي اين درياچه ببينند و بگويند چرا يك هندي در اينجا قايقراني نكند.
اين چيزي بود كه رخ داد. سراسر يك فصل، برنامه پدربزرگم اين بود كه هر روز جريمه بپردازد و پليس هم او را از محوطه درياچه دور كند. فصل بعد ناگزير پذيرفتند كه جلوگيري هندي‌ها از قايقراني بر درياچه كار پردردسري است. اگر اين مرد مي‌خواهد در اينجا قايقراني كند بگذاريد چنين كند و صد البته وقتي او توانست اين كار را انجام دهد، ساير مردم نيز مي‌توانستند.
اين موضوع، خيلي ناچيز به نظر مي‌رسد و اهميتي ندارد كه شما قايقراني بكنيد يا نكنيد؛ ولي اين داستان را به عنوان مثال تعريف كردم تا ببينيد چگونه بايد حتي براي مسائل ناچيز هم پيوسته مبارزه كنيد تا بتوانيد به هدف‌هاي بزرگ‌تري دست يابيد».

مثال 3:
در جنگ جهانی اول، دانمارک با وجود آن که رسماً با آلمان ها همکاری داشت، به شیوه مدنی اعتراض هایی را علیه نیروهای آن کشور اعمال می کرد. در بخش صنعت، کارگران سرعت تولید محصولاتی را که ممکن بود به ماشین جنگی آلمان کمک کند پایین آوردند و گاه به طور کامل متوقف ساختند. از نظر فرهنگی هم، مردم به عنوان مخالفت نمادین با حضور بیگانگان، به برگزاری جشن ها و بزرگداشت های گسترده تاریخی و سنت های خود پرداختند.

مثال 4:
در زمان اشغال چکسلواکی توسط روسیه در سال ۱۹۶۸، مردم آن کشور شیوه مبارزه منفی در پیش گرفتند؛ تابلوهای خیابان ها را رنگ می کردند، منابع آب مورد استفاده روس ها را قطع و ساختمان هایشان را با گل، پرچم و شعارهای مختلف تزئین می کردند.

مثال 5:
تجمع های مردمی و پرسروصدای راستی ها در اعتراض علیه سالوادور آلنده در شیلی در اوایل دهه ۱۹۷۰. سروصدای این تجمع ها نه از فریادهای مردم که از کوبیدن آنها روی دیگ و قابلمه های خود بود، که این شیوه اعتراض از آن پس به یکی از شیوه های رایج اعتراض مدنی در کشورهای امریکای لاتین تبدیل شده است.

هیچ نظری موجود نیست: