این زمانه ای که امروزه تلخ تر از زهر برای مردم کشور ما می گذرد، برای بسیاری از مردم کشورهای دیگر شیرین و شکّرین است! اینکه چرا در یک عصر به دنیا بیاییم و آنها شادِ شاد باشند و ما غمگین و افسرده، دلایل مختلفی دارد. باشد که با بررسی موشکافانه افکار و نحوه زندگی مردم در کشورهای شیرین و شکّرین دنیا بتوانیم فرهنگ زندگی بهتری برای مردم کشور خودمان بیابیم تا زندگی تک تک ما ایرانیان نیز شیرین و شکّرین شود. به امید آن روزمطلب زیر برگرفته از وبلاگ دوربین درباره سه فرهنگ مهم در زندگی سوئدی ها که دارای بالاترین سطح رفاه و آسایش در دنیا هستند می باشد. امیدوارم اگر در خارج از کشور هستید و در کشور پیشرفته ای زندگی می کنید شما نیز دست به کار شده و رموز موفقیت مردم و دولت آن کشور را بیابید و به صورت خلاصه و مفید در وبلاگ خود بارها و بارها به انعکاس آنها بپردازید. تغییرات از زمانیکه شما اقدام به شروع این کار می کنید آغاز می شوند!
مفهوم اول: درست به اندازه
مفهوم «لاگوم» (Lagom) (تلفظ سوئدی) یا «درست به اندازه» شاید پیش پا افتاده و ساده به نظر برسد، اما ریشهی عمیقی در فرهنگ سوئدی دارد که به دوران وایکینگها برمیگردد*. آدمها باید کار کنند اما نه خیلی زیاد؛ باید غذا بخورند اما نه خیلی زیاد؛ باید بنوشند اما نه خیلی زیاد؛ باید پول داشته باشند اما نه خیلی زیاد … بلکه درست به اندازه. یکی از دلایلی که نگرشهای سوسیالیستی در جامعهی سوئد پررنگ بوده، حضور همین مفهوم فرهنگی است چرا که سوسیالیسم با عدالت، برابری و «درست به اندازه» همسویی دارد.
در گذشته «لاگوم» در سطح سیاستگذاری به صورت اجرای سیستم مالیاتدهی دینامیک اجرا میشد تا ثروتهای جامعه را به صورت متعادلتری توزیع کند. در بسیاری موارد این به آن معنی بود که کارگری که اضافه کار میکرد اضافه حقوق اندکی میگرفت، در نتیجه افراد کمتری مایل به اضافه کار کردن بودند. همینطور ترفیع شغلی با حقوق بالاتر عملا درآمد نهایی چندان بیشتری نصیب شخص نمیکرد چرا که مالیات هم متناسب با درآمد فرد بیشتر میشد. در نتیجه در این سیستم، سیاست سوسیالیستی دولت عملا افراد را از زیاد کار کردن بر حذر میداشت.
مفهوم دوم: فکر نکن کسی هستی!
ریشهی مفهوم «یانتِهلاگِن» (تلفظ سوئدی) یا «فکر نکن کسی هستی» (Jantelagen) به عدم علاقهی سوئدیها (و اسکاندیناویها و بریتانیاییها و استرالیاییها) به اشخاص بسیار موفق (high achievers) باز میگردد. در روایت سوئدیها اشخاص از اینکه خود را برتر یا بهتر از دیگران بدانند نهی میشوند.
ده فرمان فروتنی (Jante Law) سوئدیها یا یانتِهلاگِن به شرح زیر است:
- فکر نکن ویژه و خاص هستی.
- فکر نکن به همان خوبی ما هستی.
- فکر نکن از ما زیرکتر هستی.
- فکر نکن از ما بهتر هستی.
- فکر نکن بیشتر از ما میدانی.
- فکر نکن برتر از ما هستی.
- فکر نکن به اندازهی کافی خوب هستی.
- تو نباید به ما بخندی.
- فکر نکن کسی به تو اهمیتی میدهد.
- فکر نکن میتوانی چیزی به ما یاد بدهی.
بنابراین خیلی از سوئدیها تلاش میکنند همرنگ جماعت باشند و در میان آنها خوب جا شوند. اگر یک سوئدی خیلی در کارش موفق شود، خود را در معرض حسادت همسایهها، دوستان و بستگان قرار داده است، مگر اینکه «درست به اندازه» (lagom) موفق باشد. نتیجهی این دیدگاه این میشود که دانشآموزانی که استعدادهای درخشانی هم دارند از گرفتن مشاغل چالشبرانگیز برحذر و به گرفتن مشاغل لاگوم (مشاغلی که درست به اندازه هستند) تشویق میشوند.
اگر دانشآموزی جاه طلب باشد به این معناست که فکر کرده از دیگران بهتر است، در حالی که این نگرش از لحاظ فرهنگی پذیرفته نیست. «یانتِهلاگِن» کارآفرینها، ماجراجویان، هنرمندان، مخترعان و همینطور دانشآموزان معمولی را تحت تاثیر قرار میدهد.
مفهوم سوم: امن و مطمئن
«تریگهِت» (Trygghet) (تلفظ سوئدی) را میتوان به امنیت و اطمینان خاطر ترجمه کرد که مفهومی بسیار عزیز و مهم در قلب سوئدیهاست. سوئدیها ترجیح میدهند محتاط باشند و تلاش میکنند قبل از هر تصمیمی خطرات مربوط به آن را ببینند. در کسب و کار، آنها معمولا هر حرکتی را مستند و ابعاد آنرا به خوبی بررسی میکنند زیرا اعتقاد دارند همیشه بهتر است جانب احتیاط را نگاه داشت.
این موضوع با علاقهی سوئدیها به برنامهریزی و قابل پیشبینی بودن و تصمیمگیری برپایهی وفاق همگانی همخوانی دارد. از نظر آنها، اگر اختلاف نظر بین اعضای گروه وجود داشته باشد، تصمیم خوب گرفته نمیشود. از طرف دیگر، تصمیم گرفتن برای سوئدیها به معنای کیفیت و قابل اعتماد بودن است، یعنی سوئدیها وقتی تصمیمی را بگیرند معمولا پای آن میایستند.
مثلا بخشی از برنامهی مسکن دولت رفاه در سوئد به این دیدگاه بر میگردد. دولت رفاه سعی میکند در برابر چیزهایی که باعث اضطراب و عدم اطمینان خاطر میشوند، آرامش و امنیت به وجود بیاورد و به سوئدیها امکان میدهد تا با اطمینان خاطر برای زندگیشان برنامهریزی کنند. این موضوع به دولت هم بر میگردد. دولت در بیشتر موارد با مردم روراست است. در سوئد مطابق قانون اسناد و مدارک دولتی بسیاری در دسترس عموم مردم قرار دارد. علاوه بر آن افراد میتوانند پروندههای شخصی خود مثل پروندهی پزشکی، پلیس و غیره را از دولت درخواست کنند که باعث فراق خاطر آنها میشود.
مفهوم «تریگهِت» فقط در مواجهه با خطر یا ترس خلاصه نمیشود بلکه به احساس امنیت در شغل، خانه و خانواده نیز بر میگردد. به همین منظور سوئدیها در مقایسه با آمریکاییها یا بریتانیاییها کمتر در سطح کشور جابهجا میشوند و از اینکه به دلایل شغلی محل زندگی خود را عوض کنند چندان استقبال نمیکنند (به خصوص در سنین بالاتر).
________________________
* ظاهرا وایکینگها در هنگام نوشیدن از یک ظرف مشترک استفاده میکردند و هر وایکینگ باید «درست به اندازه» نوشیدنی برمیداشت تا اولا به اندازهی کافی سیراب شود و ثانیا به دیگران اجحاف نشود.
این مطلب چکیده ای از یکی از بخش های کتاب «شوک فرهنگ – سوئد» (CultureShock – Sweden) می باشد. مطالب مفصلتر درباره زندگی سوئدی ها را از همین کتاب بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر