۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

ايرانيان اولين بنيان گذاران انقلاب رنگي و نرم در دنيا هستند

قيام ايرانيان به رهبري کاوه آهنگر و فريدون بر عليه پادشاه خونخوار تازي "ضحاک ماردوش" بدون شک اولين انقلاب رنگي در جهان است که فردوسي بزرگ آن را به نظم درآورده و براي ما يادگار گذاشته است.
آنهايي که مدام صحبت از اين مي کنند که انقلاب رنگي مدلي از انقلاب هاي غربي در اروپا و کشورهاي بلوک شرق و غيره است بدانند و آگاه باشند که نه خير... اين حرف ها درست نيست.... اولين انقلاب رنگي و نرم در جهان توسط ايرانيان بر ضد حکومت ظلم و ستم به وقوع پيوسته است و اَبَرمرد ايران زمين فردوسي بزرگ حکايت آن را براي ما ثبت کرده است.

بدين ترتيب ايرانيان خود از بنيان گذاران انقلاب رنگي و نرم در جهان هستند و با اين سوابق درخشان اصلا نيازي ندارند که دست به دامن کشورهاي ديگر باشند، بلکه خود آنها معمار بزرگ چنين حرکت هايي در طول تاريخ بوده و آنچه را که خود داشته اند از بيگانگان تمنا نمي کنند. حکايت و هدايت اين ماجراي بي نظير تاريخي را از زبان فردوسي بزرگ به صورت نثر در آورده ام. بخوانيد و لذت ببريد و بدانيد که ما پيروزيم:

... ضَحّاك كه از ترس سقوط و از دست دادن مقام خويش، دلش از كابوس فريدون آكنده از آشوب و اضطراب بود، چنين بود كه در يكي از روزها كه بر تخت عاج پادشاهي نشسته بود و تاجي از فيروزه بر سر نهاده بود، بزرگان همه سرزمين ها را به نزد خود فرا مي خواند تا بار ديگر اقتدار گذشته خود را در پادشاهي بازيابد و از بحران رهايي يابد. سپس در جمع اين بزرگان چُنين مي گويد: اي خردمندان پُرفضل و نامدار! من دشمني در نهان دارم و اين نكته بر شما خردمندان پوشيده نيست. من دشمن را اگرچه كوچك باشد، حقير نمي‌شمارم، زيرا از بد روزگار و گردش نا مُوافق آن مي‌ترسم. من به لشكري بزرگ‌تر از آن كه اكنون هست، نياز دارم و اكنون برآنم لشكري بي سابقه و بسيار بزرگ را با مشاركت آدميان، ديوان و پريان گردآورم. همه شما بايد در اين مورد با من اتفاق داشته باشيد. اكنون بايد شهادت نامه اي بنويسيد گواهي دهيد كه شاه ضَحّاك جز بذر نيكوكاري نمي پاشد و هر سخني كه مي گويد و هر فرماني كه صادر مي كند همه بر پايه راستي و درستكاري است و مايل نيست كوچك‌ترين خَلَلي به عدالت وارد آيد.
همه بزرگان از ترسِ شاه (ضَحّاك) به اتفاق، با انجام آن كار موافقت كردند، و همگي چه جوان و چه پير، از روي ناچاري بر محضر شاه اژدها مانند گواهي نوشتند.
درست در همان لحظه، ناگهان بانگ و فرياد دادخواهي از بارگاه شاه بلند مي شود. دادخواه را پيش ضَحّاك مي‌آوردند و او را در كنار بزرگان مي‌نشانند. شاه، با چهره‌يي خشمگين به دادخواه مي گويد: "سخن بگو! چه كسي بر تو ستم روا داشته است؟"

بشنويد دادخواهي كاوه آهنگر را از ضَحّاك ماردوش به قلم حضرت فردوسي اَبَر‌مردِ ايرانزمين:

خروشيد و زد دست بـر سر ز شاه ؛ كه: «شاها! منم كاوه دادخواه
يكي بي زيان مرد آهنگرم ؛ زشاه آتش آيد همي بر سرم
تو شاهي و گر اَژدها‌پيكري ؛ ببايد زدن داستان، آوري
اگر هفت كشور به شاهي تو‌راست ؛ چرا رنج و سختي همه بهر ماست؟
شماريت با من ببايد گرفت ؛ بدآن تا جهان ماند اندر شگفت
مگر كز شمار تو آيد پديد ؛ كه نوبت زگيتي به من چون ‌رسيد
كـه مارانت را مغز فرزند من ؛ همي داد بـايـد ز هر انجمن»

كاوه آهنگر هفده پسر خود را در راه سير كردن مارهاي ضَحّاك از دست داده است و چون مي خواهند هيجدهمين پسر او را هم به همين منظور ببرند، كاسه صبرش لبريز مي شود و فرياد اعتراض بر مي آورد:

"اي شاه! من كاوه ام كه به دادخواهي آمده ام. من آهنگر بي‌آزاري هستم كه سراپاي وجودم در آتش ستمِ شاه مي سوزد. تو چه شاه باشي و چه اَژدَها پيكر (هر كه خواهي گو باش)، بي گمان بايد به من پاسخ دهي. اگر پادشاهي هفت كشور، سراسر جهان، همه ازآن توست، پس چرا همه سختي ها و بدبختي ها تنها نصيب مايي كه در اين كشور زندگي مي كنيم شده است. تو بايد در برابر من حساب كني تا جهان از شيوه شگفت انگيز حساب تو انگشت به دندان بماند، چون من هر چه حساب كردم به جايي نرسيدم، بلكه از طريق حساب و كتاب تو روشن شود كه چگونه از ميان تمام مردم جهان، نوبت به من رسيده است و از ميان همه آدمها، مغز فرزند من بايد خوراك مارهاي تو شود؟"

وقتي ضَحّاك در گفتار كاوه تامل مي كند، از اين كه چنين سخناني شنيده است و كسي جرات كرده است كه رو در روي او چُنين سخناني بر زبان براند شگفت زده مي شود. بنابراين دستور مي دهد تا پسر كاوه را به او باز گردانند. آنگاه ضَحّاك به كاوه فرمان مي دهد كه در آن شهادت نامه، گواهي بنويسد.
وقتي كاوه تمام مَحضرِ ضَحّاك را خواند، بي درنگ رو به پيران و بزرگان كشور كرد و فرياد برآورد: «اي ياوران ديو! اي شما كه از خدا پروا نمي كنيد، شما همه به سوي دوزخ روي آورده ايد و فريفته سخنان ضَحّاك شده ايد. من در اين شهادت نامه گواهي نمي نويسم و هرگز از پادشاه ستمگر بيمي به دل راه نمي دهم».
فريادي مي كشد و در حالي كه از خشم به خود مي لرزد از جاي بر مي خيزد، شهادت نامه را پاره پاره و لگدمال مي كند. آنگاه با يگانه فرزند دلبندش، فريادزنان از كاخ بيرون مي آيد و پاي در كويْ مي نهد.

وقتي كاوه از بارگاه شاه بيرون مي آيد، بازاريان گِردِ او را مي گيرند، بانگ مي زند و فريادخواهي مي كند و سراسر مردم جهان را به سوي اجراي عدالت دعوت مي كند. آنگاه، كاوه چرمي را كه آهنگران به هنگام كوفتن پتك بر پشت پاي مي‌بندند، بر سر نيزه افراشت و ديري نمي پايد كه جمعيتي انبوه گرد او جمع مي شوند.

كاوه نِيزِه به دست، پيش مي رفت و فرياد مي زد: «اي دلاورانِ يزدان پرست! كسي كه هواخواه فريدون است، زنجير اسارت ضَحّاك را بِگُسلد. برخيزيد كه اين شاه اهريمن است و در باطن با جهان‌آفرين دشمني مي‌ورزد.»

به وسيله آن تكه چرم بي ارزش و ناقابل بود كه صف دوستان از صف دشمنان جدا شد. كاوه پيشاپيش ديگران گام بر مي داشت و در طي مسير جمعيتي انبوه بر او گرد مي آمدند و به او مي پيوستند. او جاي فريدون را مي دانست بنابراين پيش مي افتد و يك راست به آنجا رهسپار مي شود. و هنگاميكه جمعيت از دور فريدون را مي بينند بانگ و فرياد شادي در فضا طنين انداز مي شود.

وقتي فريدون آن تكه پوست را بر فراز نيزه ديد، آنرا به فال نيك گرفته و آنرا بر فراز سر خود نصب مي كند. آنگاه به آن زيور هايي به رنگ هاي سُرخ و زَرد و بنفش مي آويزد و آن را "دِرَفشِ كاوياني" مي نامد.

فردوسي بزرگ اينچنين روايت مي کند:

فُرو‌هِشت ازو سُرخ و زَرد و بنفش ؛ همي خوانْدَش كاوياني دِرَفش

چرم پاره كاوه آهنگر آيت قدرت و شُكوهِ مَردمِ مظلوم و تهي دست است كه به همت خود حكومت ظلم را سرنگون مي كنند و فريدون براي هميشه نماينده خِرَد، روشني، راستي و عدالت در ايران زمين باقي مي ماند.
زيبايي و شگرفي اين حکايت در آن است كه حماسه پيروزي مردم ستم كشيده و دلسوخته را مي سرايد. قيام كاوه نه تنها در ادبيات ايران بي نظير است، بلكه همانند آن به اين كيفيت، در اساطير هيچ ملت ديگري در جهان ديده نمي شود.

اين انقلاب به رهبري كاوه و فريدون داراي يك سمبل است: درفش كاوياني
و همچنين داراي رنگ هاي سُرخ و زَرد و بنفش، كه در بيشتر انقلابهاي امروزي در جهان هم نظير اين نمادها و رنگها وجود دارند و به جرات مي توان گفت كه اينگونه توسط ايرانيان اولين انقلابِ نرم و رنگي در جهان بر ضد حكومت ظلم به وقوع مي پيوندد. و به اين ترتيب فريدون، بر ضَحّاك پيروز شده و او را به بَند مي‌كشد.

ايمان بياوريم به آغاز حکومت مردم بر مردم

گاهي اوقات انبوه مردمان، کار صد ساله را يک روزه به انجام مي رسانند!

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

وسايل مورد نياز هر ايراني با غيرت جهت غلبه بر کودتاگران بي شرف

چرا امروزه مجهز بودن هر ايراني به انواع تکنولوژي هاي روز، امري مهم و ضروري به حساب مي آيد؟
- فرض کنيد نبود آن دوربيني که اين تصاوير را بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 شکار کرده است:

پس از شناسايي:
اين لباس شخصي مسلح به سلاح کمري، نامش سيد حسن ميرکاظمي است. اين فرد مسئول بسيج الهادي واقع در شمس آباد و مدير عامل کارخانه دنياي فلز است. وي از بانک کشاورزي در چند سال گذشته ١٧۵ ميليارد تومان وام گرفته است!!!:
سيد حسن ميرکاظمي - مسئول بسيج مسجد الهادي- که بيش از ١٧۵ ميليارد تومان که ۴٠% آن بدون وثيقه است از بانک کشاورزي وام مي گيرد و چنين افسار گسيخته اسلحه به دست بر مردم بي دفاع مي تازد. بدين ترتيب اکنون به ياري اين عکس و عمليات شناسايي اش توسط ايرانيان در اينترنت، او رسوا و روسياه تاريخ است و آرام و قرار ندارد. چون دستش رو شده که چگونه براي گرفتن وام هاي ميلياردي از دولت مهرورز کودتانژادي، دست به اسلحه کمري برده و خون نداهاي آزادي ايران زمين را به دست ناپاک خويش آغشته کرده است.

- يا مثلا اگر نبودند دوربين هايي که تصاوير اين فرد دوکاره را ضبط کنند:


اين شخص در فرداي انتخابات در صف طرفداران مردمي احمدي نژاد براي جشن به اصطلاح پيروزي احمدي نژاد در انتخابات از دل و جان مايه مي گذارد و چند روز بعد در قامت يک مامور لباس شخصي به ضرب و شتم هموطناني مي پردازد که نسبت به دزديده شدن آرايشان اعتراض کرده اند. بدين ترتيب به لطف اين عکس ها دست گرگ از زير پوستين گوسفند نمايان مي شود...

- يا تصاوير ثبت شده سرهنگ پاسدار سيد عباس رسولي، جانشين فرمانده عمليات ناحيه مقاومت بسيج مقداد غرب تهران که با اسلحه کمري به جان مردم بي دفاع افتاده است و شناسايي شده است:


- يا تصاوير متعددي که از بسيجي دهان گشاد در نماز جمعه و راهپيمايي هاي مختلف روز قدس و 13 آبان 1388 ضبط شده است که نشان مي دهد چگونه حکومت با تعدادي افراد خاص و اجير شده مراسمات مختلف خود را برگذار کرده و آنها را به نام مردم ايران رقم مي زند!:


- يا تصاوير اراذل و اوباش حکومتي در راهپيمايي بزرگ روز 13 آبان 1388:




- اين عکس هم در 13 آبان 1388 گرفته شده است:
همانگونه که مشاهده مي کنيد بر روي اين جعبه ها که حاوي باتوم هاييست که توسط بسيجيان خدانشناس بر سر جوانان وطن فرود مي آيد، نام شرکت "نور نگين هشتم" مي درخشد!
با اندکي جستجو در سايت روزنامه رسمي قوه قضاييه اسامي صاحبان مفلوک اين شرکت براي هميشه در ليست وطن فروشان ثبت مي شود. مديران شرکت: پيمان دميرچلي به سمت عضو هيئت مديره، عليرضا دميرچلي به سمت رئيس هيئت مديره، پيمان کيائي به سمت نائب رئيس هيئت مديره، پيمان کيائي به سمت مديرعامل براي مدت نامحدود.

بدين ترتيب يک دوربين ناقابل مي تواند حرف هايي بزند که شايد هزاران مقاله و کتاب نتوانند از پس آن برآيند.
در اينجا به معرفي وسايلي مي پردازيم که با در اختيار داشتن آنها بتوانيد کودتاچيان و قاتلان حرفه اي در حکومت جمهوري اسلامي را براي هميشه منفور در تاريخ ثبت و ضبط کنيد:


1- گوشي موبايل با دوربين 5 مگاپيکسل يا 8 مگاپيکسل
بدون شک يکي از کوچکترين وسايلي که هر ايراني بايد در اختيار داشته باشد و با آن به جنگ کودتاچيان در کوچه و خيابان برود گوشي موبايل با قابليت فيلمبرداري و عکس برداري با کيفيت مطلوب مي باشد. در يکي از شهرهاي ايران يک دختر و پسر دانشجو بر اثر اصابت ضربه باتون بر سرشان، دست در دست يکديگر درجا کشته مي شوند. در حالي که هيچ کسي از اين صحنه وحشتناک تصويري ضبط نمي‌کند تا چشم جهانيان اين جنايت آشکار بر عليه بشريت را از دريچه يک دوربين کوچک نظاره گر باشد.
همين الان از هر کجا که مي توانيد بودجه لازم براي خريد يک عدد گوشي موبايل حرفه اي با قابليت عکس برداري و فيلم برداري با کيفيت خوب را تهيه کنيد. مثلا
سوني اريکسون W995 با دوربين 8.1 مگاپيکسلي:

نوکيا N86 با دوربين 8 مگاپيکسلي:
نوکيا N85 با دوربين 5 مگاپيکسلي:
نوکيا Nokia N96 با دوربين 5 مگاپيکسلي:
نوکيا Nokia N95 با دوربين 5 مگاپيکسلي:
انواع مدل هاي ديگر توصيه شده:
  • Nokia N97 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Nokia 6260 Slide با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Nokia N79 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Nokia 6220 classic با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Nokia 6700 Classic با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson C901 Green Heart با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson K850 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson W902 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson G900 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson C901 با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson C905 با دوربين 8 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson Aino با دوربين 8.1 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson Yari با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Sony Ericsson Satio Or Idou با دوربين 12.1 مگاپيکسلي
  • Samsung S7350 Ultra s با دوربين 5 مگاپيکسلي
  • Samsung S7220 Ultra b با دوربين 5 مگاپيکسلي
فيلم هاي گرفته شده توسط دوربين هاي خود را در سايت www.youtube.com قرار دهيد تا همه دنيا جنايات و وحشي گري هاي دينداران بدون دين را مشاهده کنند.

توجه کنيد:
همواره فکري به حال تمام شدن باطري گوشي همراه خود بکنيد. بهترين راه حل اين است که در مواقع حساس همراه خود يک يا چند عدد باطري شارژ شده اضافه داشته باشيد تا در مواردي که شارژ موبايل شما تمام شد سوژه هاي جديد را از دست ندهيد و بتوانيد از آنها تصويربرداري نماييد.
اين مطلب را هميشه آويزه گوشتان کنيد که:
بدون موبايل دوربين دار هرگز!
جايي بيرون نرويد



2- تهيه دوربين عکاسي ديجيتال با زوم اپتيک بالاي 20X

دوربين هاي عکاسي ديجيتال داراي زوم اپتيکال بالاي 20X حکم يک اسلحه شکاري بسيار قدرتمند را دارند. چرا که تصوير جنايات حيوانات درنده لباس شخصي را براي هميشه در تاريخ ثبت مي کنند. مخصوصا زماني که آنها در کنار هم قرار دارند، شما مي توانيد از فاصله دور طوري که آنها شما را نبينند (مثلا از درون اتومبيل، از پشت پنجره اتاق، از بالاي پشت بام خانه، از پشت درختي در کوچه و...) بر روي صورت آنها زوم کنيد و از آنها عکس هاي بسيار با کيفيت تهيه کنيد و در اينترنت منتشر کنيد، تا نيروهاي مزدور موجود در عکس شما شناسايي شده و نام و نشان آنها در معرض ديد همگان قرار گيرد. در بين دوربين هاي عکاسي تنها به دوربين هاي ساخت شرکت Canon و شرکت Nikon بسنده کنيد و از خريداري مارک هاي ديگر در اين زمينه خودداري کنيد. دوربين هاي اين دو شرکت کمترين نويز را در تصاوير خود ارائه مي دهند و داراي کيفيت بالايي در تصاوير خروجي خود مي باشند.

تجربه نشان داد:
«يک عکس معادل هزاران حرف ارزش دارد»

مثلا اگر قصد تهيه يک دوربين عکس برداري ديجيتال فوق العاده را داريد حتما اين دوربين بي نظير را خريداري نماييد:
Canon PowerShot SX1 IS
اين دوربين براي شکار لحظه ها فوق العاده عمل مي کند. بلافاصله پس از روشن شدنش مي توانيد با آن عکاسي کنيد، سرعت زوم کردن آن بر روي سوژه بسيار بالاست و در زمان بسيار اندکي مي توانيد بر روي سوژه زوم کنيد (زوم تا 20 برابر) و سپس پشت سر هم از سوژه چندين عکس با کيفيت بسيار بالا تهيه نماييد. اين دوربين عکاسي زيبا قابليت فيلمبرداري با کيفيت HD را نيز دارا مي باشد. براي کار با اين دوربين به خاطر داشته باشيد که باطري اضافه و حافظه اضافه به همراه داشته باشيد، تا در مواقع حساس بتوانيد در مدت زمان بيشتري به عکاسي از متجاوزان به مردم مشغول باشيد.

مراقب باشيد در مواقعي که از منزل يا داخل اتومبيل مي خواهيد از متجاوزان عکس بگيريد فلاش نزنيد تا موقعيت مکاني شما به عنوان عکاس لو نرود. رعايت اين مورد بسيار مهم و حياتي مي باشد براي اين منظور بايد از قبل در شرايط مختلف با دوربين عکاسي خود عکس هاي زيادي بگيريد تا ريزه کاري هاي آن دستتان بيايد تا در مواقع حساس تاريخ ساز با دقت بالا، ايمني بالا و سرعت عمل خوبي ايفاي نقش کنيد و عکس هاي تاريخي بگيريد.

مدل Canon PowerShot SX10 IS نيز مانند همين دوربين است منتها از قابليت فيلمبرداري با کيفيت HD پشتيباني نمي کند و بالتبع کمي ارزانتر است.

مدل هاي ديگري که توصيه مي شوند:
Nikon Coolpix P90 با 24X زوم اپتيکال



Nikon Coolpix L100 با زوم اپتيکال 15X


Canon PowerShot SX200 IS با زوم اپتيکال 12X

Canon PowerShot SX110 IS با زوم اپتيکال 10X
عکس هاي شما در تاريخ ايران زمين براي هميشه ثبت خواهند شد. پس در مواقع معمولي با دوربين خود در شرايط مختلف (نظير تاريکي، هواي ابري، هواي آفتابي، در حين حرکت و ...) عکاسي را تمرين کنيد تا در مواقع شکار لحظه ها بتوانيد بهترين عکس ها را براي چشم هاي مشتاق آيندگان در دهه ها و قرن هاي پيش رو ثبت کنيد. داشتن باطري شارژ شده اضافي و نيز حافظه پشتيبان اضافه در شرايط حساس فراموش نشود!

3- تهيه بهترين دوربين ديجيتال فيلم برداري

Sony HDR-XR500، Sony HDR-SR12
بهترين شرکت هاي سازنده دوربين هاي فيلم برداري ديجيتال عبارتند از Sony، Panasonic و Canon
دوربين هاي فيلم برداري دستي ديجيتال داراي زوم اپتيکال بالاي 20X نيز حکم اسلحه شکاري بسيار قدرتمندي را دارند. چرا که فيلم جنايات حيوانات درنده لباس شخصي را براي هميشه در تاريخ ثبت مي کنند. مخصوصا زماني که لباس شخصي ها و آدم کشان در کنار هم قرار دارند، شما مي توانيد از فاصله دور طوري که آنها شما را نبينند (مثلا از درون اتومبيل، از پشت پنجره اتاق، از بالاي پشت بام خانه، از پشت درختي در کوچه و...) بر روي صورت آنها زوم کنيد و از آنها ويدئوهاي هاي بسيار با کيفيت تهيه کنيد و در اينترنت منتشر کنيد، تا نيروهاي مزدور موجود در فيلم شما شناسايي شده و نام و نشان آنها در معرض ديد همگان قرار گيرد.

در خريد دوربين فيلمبرداري ديجيتال دقت کنيد:

1- قابليت عکس برداري بالاي 7 مگاپيکسل را هم داشته باشد.
2- قابليت زوم اپتيک بالاي 20X و نيز لرزشگير پيشرفته دست داشته باشد.
3- حتما داراي قابليت فيلمبرداري با کيفيت HD باشد.
4- از هارد ديسک داخلي با ظرفيت بالاي 60 گيگ پشتيباني کند.
5- ابعاد آن خيلي بزرگ و وزن آن خيلي سنگين نباشد تا حمل و نقل آن در هر شرايطي آسان باشد.
6- خريد باطري اضافه براي دوربين فراموش نشود!

توجه کنيد:
هنگام ضبط ويدئو با موبايل يا دوربين توجه داشته باشيد آيا تصاوير شما در حال ضبط هستند يا خير؟ براي خيلي ها بارها پيش آمده از صحنه اي فيلم گرفته اند ولي دکمه Record را به درستي فشار نداده اند و تصاوير آنها ضبط نشده و فرصت هاي بي نظيري را با اين سهل انگاري از دست داده اند. بنابراين در زمان‌هاي عادي حسابي با موبايل يا دوربين خود تمرين کنيد و فيلم بگيريد تا در مواقع سرنوشت‌ساز بتوانيد با دقت بالا و سرعت‌عمل خوب انجام وظيفه نماييد.
تا مي‌توانيد از اجتماعات مردمي و نيز لباس شخصي‌ها و افرادي که به سمت مردم شليک مي‌کنند عکس و فيلم بگيريد؛ و در اينترنت پخش کنيد. نمايش شور و حال مردم در اجتماعات و يکپارچگي آنها، دلگرمي بالايي به ديگر همرزمان مي دهد و از طرفي روزي جانيان حکومتي را با اين مدارک مستند شما به سزاي اعمال جنايتکارانه شان خواهيم رساند.

قانون خشم طبيعت مي گويد: جنايت، مکافات در پي دارد.
فرمانده شماييد!

قانون سوم نيوتن
سومين قانون حرکت نيوتون به اين صورت بيان مي شود که "هر عملي همواره با عکس العملي مساوي و در جهت مخالف روبرو است." اين قانون به قانون کنش و واکنش هم معروف مي باشد. يعني که هرگاه جسمي به جسمي ديگر نيرو وارد کند جسم دوم نيز نيرويي به همان بزرگي ولي در خلاف جهت بر جسم اوّل وارد مي کند! مفهوم اساسي در قانون سوم نيوتن اين است که نيروي تک در طبيعت وجود ندارد. هر نيرويي که در محلي سراغ گرفته شود، قطعا نيروي ديگري با همان اندازه و در جهت مخالف آن وجود دارد. يعني نيروهاي موجود در طبيعت همواره بصورت دو تايي هستند، همانطور که تکه چوبي که فقط يک سر داشته باشد وجود ندارد. اگر يکي از اين دو نيرو را کنش (عمل، يا در اينجا بخوانيد جنايت) بناميم نيروي ديگر واکنش (عکس العمل، يا در اينجا بخوانيد مکافات) ناميده مي‌شود. به عنوان مثال همان‌طور که پاي فوتباليست بر توپ فوتبال نيرو وارد مي‌کند، متقابلا توپ فوتبال نيز بر پاي فوتباليست نيرو وارد مي‌کند (اگر در وجود اين نيرو شک داريد، براي يک بار هم که شده به جاي توپ با يک آجر فوتبال بازي کنيد!)

جنايت:
مکافات:
فرماندة به مکافات رساندن جانيان شماييد! دست به کار شويد...

نديدم به گيتي که نام آوري ؛ زند تير بر سينه دختري
مگر دون و پستي، فرومايه اي ؛ و يا آنکه باشد زِ غيرت بري
به روي زن و دختر آتش گشود ؛ چو موشان مخفي به مخفي گري
ندا آمد از آسمان بر زمين ؛ که رسوا کند مکر و حيله گري

4- پرينتر رنگي يا سياه و سفيد
بدون شک نقطه عطف مبارزه بر عليه ظلم و ستم آنجاست که بخش وسيعي از جامعه تصميم به انجام حرکتي بزرگ بگيرد. از آنجايي که اينترنت و ماهواره تنها رسانه هاي جنبش عظيم ما هستند، لذا ممکن است تمامي افراد جامعه به اينترنت و ماهواره دسترسي نداشته و صداي آزادي خواهي ديگر هموطنان خود را به درستي نشنوند، بنابراين افرادي که به اينترنت دسترسي دارند بايد با اطلاع رساني به موقع، بخش خفته جامعه را بيدار کرده و به صف مبارزان پيوند بزنند. يکي از بهترين ابزار ها براي اين کار پرينتر رنگي يا پرينتر سياه سفيد است تا به وسيله آن هر کس انواع اطلاعيه ها، فراخوان ها، تصاوير شهداي راه آزادي و ... را براي اطرافيانش کپي گرفته و در سطح جامعه تکثير کند.

مدل هاي HP و Canon براي اين مورد شديدا توصيه مي گردد. به عنوان مثال:
پرينتر Hp P2055D ليزري سياه و سفيد - سرعت پرينت سياه و سفيد: تا 33 صفحه در دقيقه
پرينتر Hp P1505 ليزري سياه و سفيد - سرعت پرينت سياه و سفيد: تا 24 صفحه در دقيقه
پرينتر HP C4483 جوهرافشان رنگي چندكاره - سرعت پرينت رنگي: تا 23 صفحه در دقيقه
پرينتر HP F2235 جوهرافشان رنگي چندكاره - سرعت پرينت رنگي: تا 12 صفحه در دقيقه

در هنگام خريد پرينتر توجه داشته باشيد از پذيرفتن گارانتي آن خودداري کنيد تا هنگام خريد پرينتر نام شما نزد فروشنده آن باقي نماند و پس از آن با خيال راحت به کار تکثير سبز مشغول باشيد. در ضمن بر روي کاغذ هايي که تکثير مي کنيد مراقب اثر انگشت خود نيز باشيد. (مثلا يک دستکش ساده در دست کنيد)

  • بالانامه را هر روز براي دوستان خود ارسال کنيد؛ هر يک از ما چاپخانه مي شويم:
بالانامه امکاني جديد از سايت بزرگ خبررساني مردمي بالاترين است که هر روز خبرهاي ناب را براي شما دسته بندي و خلاصه کرده و Pdf مي کند. فايل هاي Pdf بالانامه را هر روز از سايت بالاترين دريافت کنيد و به وسيله نصب برنامه Adobe Acrobat Reader در کامپيوتر خود اين فايل هاي Pdf را مطالعه کنيد و سپس براي دوستان خود روزانه ايميل کنيد. کار ديگري که مي توانيد به آساني انجام دهيد پرينت گرفتن روزانه از روزنامه اينترنتي "بالانامه" و پخش گسترده آن بين اقوام و دوستان و همسايگان به عنوان يک روزنامه مردمي مي باشد. اهميت بالانامه از اين جهت است که اخبار آن جهت دار نيست و با تاييد خود مردم منتشر مي شود بنابراين گوي سبقت را از بسياري از شبکه هاي ماهواره اي خارجي مي ربايد. دست دست نکنيد که زمان حکم طلا دارد و بايد همگان اين روزها از اخبار بدون سانسور اطلاع داشته باشند. جهل و ناداني تنها با آگاهي و دانايي از بين مي رود. بسم الله ...

بالانامه، هر روز از آدرس زير قابل دريافت است:

فراموش نکنيد به افرادي که بالانامه را از طريق شما دريافت مي کنند بايد ياد دهيد که آنها هم پس از مطالعه بالانامه، آن را در اختيار ديگران قرار دهند و تکثير کنند...

5- سي دي رايتر
يکي از مسائل تاثيرگذار در جنبش ما آگاهي همگان از جناياتي است که کودتاچيان بر عليه مردم بي دفاع انجام مي دهند. خوشبختانه از آنجا که کودتاچيان در ايران همگي اسما مسلمان و مسلمان زاده هستند اين جنايات در نوع خود کاملا بي نظير است و دل هر انساني را به درد مي آورد!!!! ويدئو هاي اين جنايات را دانلود کرده و بر روي سي دي رايت کنيد و در سطح جامعه پخش نماييد.

6- هاست و دامين شخصي
يکي از مهمترين اولويت هاي اينترنتي هر کس بايد تهيه يک دامين اينترنتي با هاست شخصي باشد. بدين منظور هر فرد براي خود مي تواند يک فيلترشکن تحت وب راه اندازي کند و به دوستان و اطرافيان خود خدمات عبور از فيلترينگ را ارائه دهد. اطلاعات بيشتر را از انجمن تخصصي مبارزه با فيلترينگ دريافت کنيد:
توجه داشته باشيد در صورتي که آدرس فيلتر شکن شما لو برود، ديگر دسترسي به آن امکان پذير نخواهد بود. بنابراين بهترين کار اين است که آدرس فيلتر شکن سايتتان را در پوشه اي از سايت اصلي قرار دهيد و آن را فقط بين دوستانتان پخش کنيد تا در دسترس عموم قرار نگيرد و بدين ترتيب احتمال فيلتر شدن آن کم شود. مثلا آدرس فرضي زير:
www.site-shoma.com/bazsho

براي ايمني بيشتر مي توانيد از طريق کنترل پنل هاست بر روي پوشه bazsho که محتويات اسکريپت فيلترشکن را بر روي آن قرار داديد رمز عبور بگذاريد تا دسترسي عموم به اين پوشه از بين برود و تنها دوستاني که رمز عبور دارند از سرويس عبور از فيلترينگ شما استفاده کنند.
جهت اطلاع از چگونگي نصب اسکريپت فيلترشکن روي هاست اين مطلب را مطالعه کنيد:

چند تا آدرس مفيد براي خريد هاست:
فروشنده هاست را مي توانيد از توي گوگل سرچ کنيد و پيدا کنيد:
ليست شرکت هاي فروشنده هاست:
سایت انجمن تخصصی وب هاستینگ ایران:
اينجا را هم مطالعه کنيد:

با خريد يک هاست مي توانيد چندين سايت را بر روي آنها نگهداري کنيد. بنابراين مي توانيد دامين هاي ديگري ثبت کنيد مخصوص خدمات دهي به عموم مردم و فيلتر شکن خود را تقديم جامعه کل ايرانيان کنيد.

مزه آزادي!

نادر شاه افشار در جمع ارتشيان ايران پس از فتح هندوستان و دستگيري متجاوزين به ايران:
"وقتي پا در رکاب اسب مي نهي بر بال تاريخ سوار شده اي، شمشير و عمل تو ماندگار مي شود چون هزاران فرزند به دنيا نيامده اين سرزمين آزاديشان را از بازوان و انديشه ما مي خواهند. پس با عمل خود مي آموزانيم که پدرانشان نسبت به آينده آنان بي تفاوت نبوده اند. آنان نيز خواهند آموخت آزاديشان را به هيچ قيمت و بهايي نفروشند..."

مزه آزادي!

شبکه سازي رمز موفقيت در جنبش سبز

يکي از اصول موفقيت در جنبش ما، اطلاع رساني به موقع به سايرين مي باشد. از آنجايي که رژيم در مواقع حساس اقدام به قطع وسايل ارتباط جمعي نظير SMS، موبايل و اينترنت مي کند، لذا بهترين راه مقابله با اين ترفند حکومتي تهيه شبکه هاي قدرتمند انساني در اطراف خودمان مي باشد. زنجيره اي از دوستان و آشنايان درجه يک، حداقل دو نفر و حداکثر آن با خودتان.

هر ايراني يک ستاد؛ هر ايراني يک خبرگزاري؛ هر ايراني يک فرمانده

»»» سوال: چرا هر ايراني بايد يک ستاد، يک خبرگزاري و يک فرمانده باشد؟
»» پاسخ: تصاوير زير مربوط به قبل از انتخابات است که «ميرحسين موسوي» همه نوع تريبون و ميکروفوني براي حرف زدن در اختيار دارد:

ولي پس از انجام کودتاي مخملي بر عليه او و دزديده شدن آراي او به نفع مفلوک کثيف نژاد، اينک «مير حسين موسوي» تريبوني ندارد و مجبور است با بلندگوي کوچک سبزي فروشي با هوادارانش ارتباط برقرار کند!

به موبايل ها و دوربين هاي هواداران سبز در اين تصوير نگاه کنيد.
اينگونه است که ما رسانه مي شويم...

از طرف ديگر نيروهاي پاسدار بدبخت و فلک زده جمهوري رانت خواري و فساد مطلقه طي دو هفته پس از انتخابات 22 خرداد 1388 نشان دادند که در ارتکاب جنايت نه تنها از کثيف ترين و پليدترين رژيم هاي خون آشام در تاريخ هيچ چيزي کم ندارند، بلکه در آدم کشي و از بين بردن صداي مخالف در دنيا رقيب هم ندارند! تک تيراندازان اين رژيم عقب مانده جهل و ناداني مطلقه، در 80 درصد جنايات فجيع و تکان دهنده اي که بر عليه مردم سبزمان متحمل شدند گلوله را به قفسه سينه يا گلوي شهيدان هميشه زنده سرزمين پرگهر ايران شليک کردند. بنابراين براي مبارزه با اين کثيف نژادان بايد با دقت زياد به صورت برنامه ريزي شده و نيز به طور همزمان اقدام کرد تا بتوان بهترين نتيجه را حاصل کرد.

بنابراين بايد:
هر ايراني يک رسانه شود،
يک صدا شود،
يک فرمانده شود،

تا نداي آزادي خواهي را
در سراسر ايران سبزمان طنين انداز کند.

"بازاريابي ويروسي" و "گروه سازي" بهترين راهکار براي غلبه بر سانسور کودتاچيان و مقابله با آنها

بازاريابي ويروسي تکنيکي براي گسترش اخبار جديد در جامعه

ويروس هايي که باعث سرما خوردگي يا آنفلوانزا مي شوند، در کوتاه ترين زمان در همه جا پخش مي شوند، دليل آن تماس انسانها با همديگر و انتقال بيماري است. بازاريابي ويروسي (Viral Marketing) نيز به همين روال کار مي کند و اطلاعات با دست به دست شدن به سرعت منتشر مي شود. حال اگر بتوانيد گزارشي را از طريق بازاريابي ويروسي منتشر سازيد، پس از مدتي انبوهي از جمعيت مطالب شما را مطالعه و پخش خواهند کرد. بازاريابي ويروسي يك استراتژي است كه مردم را به بازگو كردن پيام شما به ديگران، بر مي انگيزد. اين امر مي تواند باعث جلب توجه بسيار زيادي به مطالبي كه ارائه مي كنيد باشد. جلب توجه تصاعدي!

يك نفر به دو نفر مي گويد، آندو به چهار نفر مي گويند، آن چهار نفر به هشت نفر مي گويند و ...:

در تصوير بالا مشاهده مي کنيد چگونه يک گروه 6 نفري
جامعه بزرگي را از طريق بازاريابي ويروسي اطلاع رساني مي کنند.

حتما تابحال درباره شرکت هاي هرمي يا «بازاريابي شبکه اي» يا «نتورک مارکتينگ» مطالبي را شنيده ايد. مثلا شرکت هاي «گلدکوئيست»، يا «وست ويژن» و ... که از طريق عضويت افراد و سپس عضوگيري اقدام به فروش محصولات خود مي نمودند ... همه اين ها به نوعي از بازاريابي ويروسي براي کار خود استفاده مي کردند و بدين ترتيب موفق شدند در مدت زمان کوتاهي محصولات خود را در بين افراد زيادي از طيف هاي مختلف جامعه عرضه کنند.

چرا ما از اين قابليت بي نظير براي کار خودمان که نتيجه آن آباداني و آزادي سرزمينمان است بهره برداري نکنيم؟

خيلي ساده هر کدام از ما مي توانيم يک شرکت هرمي اطلاع رساني بدون نياز به سرمايه آنچناني ايجاد کنيم!
چگونه؟
به عنوان مثال در مقوله پست الكترونيك، هنگامي که مي خواهيد اطلاعيه يا اخبار مهمي را براي دوستان خود ايميل کنيد، اگر ايميل شما شامل عنصري باشد كه دريافت كننده را به فرستادن آن پيام به ديگران ترغيب كند، شما يك بازاريابي ويروسي انجام داده ايد:

بدين ترتيب مثلا هنگام شب قبل از خوابيدن ايميلي را براي 50 نفر از دوستان خود با استفاده از ترفندهاي بازاريابي ويروسي ارسال مي کنيد و سپس به خواب مي رويد. صبح که بيدار مي شويد ممکن است مطلب شما براي هزاران نفر ديگر که شما کوچکترين آشنايي با آنها نداريد ارسال شده باشد آن هم هنگامي که شما در خواب بوده ايد!! جالب نيست؟ و اين يعني قدرت رسانه سبز شما بر عليه جنايتکاران بي وطن.

بازاريابي ويروسي به نرخ بالاي تبادل بين اشخاص نيز بستگي دارد. اگر درصد زيادي از دريافت كنندگان پيامي، آن را به تعداد زيادي از دوستان خود ارسال كنند، رشد ارسال آن پيام بسيار قابل توجه خواهد بود:


با يک محاسبه ساده اگر شما به 100 نفر ايميل بفرستيد و فقط 25% از آن افراد تنها و تنها به يك نفر از دوستان خود پيام شما را منتقل كنند، شما به راحتي پيام خود را به 25 نفر ديگر رسانده ايد. 25 نفري كه ممكن بود هيچ وقت پيام شما را دريافت نكنند. و اينگونه شما با استفاده از بازاريابي ويروسي مخاطبان بيشتري جلب خواهيد كرد.

بنابراين:
1- اين اهميت فوق العاده اي دارد که شما از چه جملاتي استفاده کنيد تا فرد گيرنده مطالب شما ترغيب شود آن را براي دوستان خود نيز ارسال کند.
2- مطالب شما بايد خلاصه شده، جمع و جور و مفيد باشد. يک مطلب 10 صفحه اي مطمئنا هيچگاه توسط کليه گيرندگان خوانده نمي شود ولي يک گلچين جذاب 10 خطي از آخرين خبرها و بيانيه ها را همگان مورد مطالعه قرار مي دهند.
3- قدرت عکس را دست کم نگيريد. يک عکس مي تواند به اندازه 1000 صفحه مطلب، حرف براي گفتن داشته باشد.

در بازاريابي ويروسي تنها به ارسال ايميل اکتفا نکنيد!
يکي از رازهاي موفقيت جنبش در ايران، تکثير شبنامه ها بر روي کاغذ، تکثير ويدئو ها بر روي سي دي و موبايل (از طريق بلوتوث) و تکثير صوت بر روي نوار کاست و پخش آن در سطح جامعه است. بدين ترتيب مخاطبان ما طيف وسيعي از افراد جامعه را در بر خواهند گرفت و ما را در رسيدن به هدفمان که همانا رهايي از چنگال ستمکاران است نزديک تر مي کند. در اين نوع روش تکثير نيز حتما بايست کاري کنيد که شخص گيرنده کاغذ، سي دي يا نوارکاست مجاب شود پس از ديدن مطالب شما، آن را در اختيار ديگران قرار دهد يا آن را تکثير کرده و در سطح جامعه پخش نمايد.

مثلا در انتهاي اطلاعيه اي که درست کرديد اين يک سطر را هم اضافه کنيد:

"اين مطالب با تلاش بسيار فراوان و از محل هزينه هاي مردمي به دست شما رسيده است. لطفا پس از مطالعه، آن را دور نياندازيد و در اختيار ديگر دوستانتان قرار دهيد..."

يا يک عبارت بامُسما نظير اين جمله در انتهاي مطلبتان بکار ببريد:
"به دوستان خود بگوييد..."

يا ساده تر:
"رسانه شماييد..." يا "اين روزها رسانه شماييد..."
بدين ترتيب شخص شخيص شما به تنهايي مي تواند يک امپراطور رسانه اي بسيار بزرگ شود، صاحب يک شبکه هرمي اطلاع رساني بزرگ که سرمنشاء آن روزنه کوچکي است در درون شما، که شما را به سمت آزادي سوق داده است....

ندايي از درونم مي گفت: برخيز ايران تو را فراخوانده است
و برخاستم....

گروه سازي:
- يک گروه مي تواند تنها يک نفر باشد، يک نفري که از عهده همه کارها به تنهايي بر مي آيد:

- يک گروه مي تواند متشکل از چند نفر باشد که با همدلي در کنار يکديگر جمع شده اند و با هم به کار سبز گروهي مشغول مي باشند و جامعه بزرگي را اطلاع رساني يا هدايت مي کنند:

در راستاي شبکه سازي مطالب زير را جدي بگيريد:
- گروه خود را تنها از ميان دوستان و اقوام درجه 1 خود انتخاب کنيد و از عضويت افرادي که بر روي آنها شناخت کافي نداريد به شدت خودداري کنيد.

- هيچگاه به فکر افزايش نفرات گروه کوچک خود نباشيد. امروزه با استفاده از قدرت تکنولوژي مي توانيد به تنهايي کره زمين را تکان دهيد!! بدانيد که: سياهيِ لشکر نيايد به کار، يکي مَردِ جنگي بِهْ از صد هزار.


- به هيچ وجه خود و گروهتان دنبال کسب نام و وجهه در بين مردم نباشيد که اين کار به شناسايي شما توسط نيروهاي امنيتي منجر خواهد شد. ما فرماندهان به دنبال آزادي سرزمين سبزمان از چنگال ستمکاران هستيم. و خود را وقف اين عمل خواهيم کرد و در پي کسب نام و نشان نبوده و هيچ گاه دنبال تقدير و تشکر ديگران از فعاليت خودمان نخواهيم بود.... زان که با معشوق پنهان خوش‏تر است!
- به هيچ وجه به تماس هاي خارج از گروه پاسخ ندهيد.

- يکي از ترفندهاي نفوذ به گروه هاي مختلف استفاده رژيم از دختران اجير شده مي باشد. بدين ترتيب که با آرايش آنها به صورتهاي مختلف سعي مي کنند از جذابيت آنها استفاده کرده و آنها را به درون گروه شما نفوذ دهند و اطلاعات و اخبار را از شما به چنگ بياورند يا گروه شما را متلاشي و اعضاي آن را دستگير کنند. بنابراين به هيچ عنوان از افرادي که جزو دوستان و آشنايان درجه يک شما محسوب نمي شوند براي گروه خود استفاده نکنيد.

- افراد گروه را با وظايفشان آشنا کرده و مسئوليت ها را بين آنها تقسيم کنيد. مثلا شخصي که اطلاعات اينترنتي بالا دارد مسئول جمع آوري اطلاعات تازه از روي اينترنت و نيز تکثير اطلاعات يافت شده بر روي سي دي نماييد. اشخاص مخصوص ديوار نويسي شبانه و شعار نويسي روزانه بر روي اسکناس، افراد مسئول تهيه لوازمات راهپيمايي و ... همگي را با وظايف شان آشنا کرده و از آنها گزارش کار روزانه يا هفتگي بخواهيد ...

- هزينه هاي مالي گروه از طرف کليه اعضاي آن با کمال ميل تهيه شود.

- باز هم تاکيد مي شود که يک گروه سه تا شش نفري جمع و جور و خودماني بهتر از يک گروه پانصد نفري بدون حساب و کتاب ارزش دارد و از طرفي امکان شناسايي آن توسط نيروهاي امنيتي به صفر مي رسد.

يکي از سخت ترين کارهاي نيروهاي امنيتي نفوذ به درون شبکه هاي کوچک مقاومت محلي است. و عملا نفوذ به آنها کاري نشدني و غير ممکن است چون ردپايي از آنها پيدا نمي شود. اما تا دلتان بخواهد نيروهاي امنيتي مي توانند به درون گروه هاي بزرگ نفوذ کنند و اعضاي آن گروه ها را دستگير کنند. نمونه بارز آن دستگيري اعضاي سازمان مجاهدين خلق است که تنها نزديک به ده هزار نفر از اعضاي اين گروه در سال 67 در زندان به صورت دسته جمعي اعدام شدند!! و در حال حاضر نيز اين گروه به دليل کثافت کاري و جنايت هاي سران و بسياري از اعضاي آن يکي از منفورترين سازمان ها نزد ملت ايران به شمار مي رود. بنابراين از سرنوشت ديگران عبرت بگيريد تا عبرت ديگران نشويد!

نردبـان اين جهـان مـا و مني است ؛ عـاقبت اين نردبـان افتـادني است
احمق است آنکس که بالاتر نشست ؛‌ استخوانش سخت تر خواهد شکست
مولانا جلال الدين

  • مراقب شنود صحبت هاي خود از طريق موبايل باشيد
حتي زماني که با آن حرف نمي زنيد!

اين روزها مي گويند که ارگان امنيتي مي تواند ميکروفن تلفن همراه کسي را بدون آن که او متوجه شود، روشن کند. آيا اين کار امکان پذير است؟
محمود تجلي مهر، کارشناس مخابرات و اينترنت: بله، درست است.
اين امکان وجود دارد. دستگاه تلفن همراه اگر روشن باشد (در حالت Standby)، مي توان ميکروفن آن را از مرکز مخابرات روشن کرد و به گفتگوهاي معمولي افراد در هر کجا که هستند گوش فرا داد. فرد صاحب تلفن تنها از طريق خالي شدن باتري و يا تلاش بيش از حد دستگاه براي يافتن نزديکترين آنتن مي تواند به فعاليت غير عادي تلفن همراه خود پي ببرد. راه مقابله با آن درآوردن باتري گوشي است. بيرون آوردن سيم کارت به تنهايي مشکل را حل نمي کند چون تنها شماره تلفن (MSISDN) و IMSI نيستند که در شبکه ثبت مي شوند، بلکه شماره IMEI نيز ثبت مي شود که بر اساس آن خود دستگاه قابل شناسايي است. از اين رو تلفن بدون سيم کارت نيز، اگر روشن باشد، با شبکه ارتباط دارد و قابل رديابي است.

شنود يعني چه؟ اگر امکان دارد، شکل هاي آن را بيشتر توضيح دهيد.

شنود به همان مفهوم واژه به معناي اين است که ارگان قانوني و اطلاعاتي در صورتي که نياز اين کار را به هر دليلي تشخيص دهد، امکان اين را داشته باشد که شماره آن تلفن همراه را زير نظر قرار دهد. به بيان گسترده تر، همه مکالمه ها، پيامک هاي نوشتاري (SMS) و تصويري (MMS)، ارتباط با اينترنت (GPRS) که به آن شماره مي رسند و يا از آن فرستاده مي شوند، مورد شنود قرار مي گيرند.
− اين شنود مي تواند هم زمان باشد و يا تنها ضبط و آرشيو شود و بعد مورد بررسي قرار گيرد.
− شنود به هيچ رو قابل شناسايي نيست و فرد زير نظر، متوجه شنود نمي شود. اين گونه نيست که صدايي بيايد و يا در مکالمه تاخير باشد و غيره. کيفيت مکالمه هيچ تفاوتي نمي کند. اين سخناني که برخي مي گويند که کساني روي مکالمه دو نفر آمده اند و چيزهايي گفته اند، بيشتر به شوخي شبيه است. ارگان امنيتي هيچ گاه حضور خود را نشان نمي دهد.
− شماره ها و موقعيت کساني که با شماره زيرنظر تماس مي گيرند، نيز ثبت مي شود. هر گونه فعاليت ديگر چون انتقال مکالمه به شماره ديگر (Call Divert) يا کنفرانس سه نفره و غيره نيز در پروتکل ثبت مي شود.
− تغيير موقعيت جغرافيايي و تغيير سلول راديويي اختلالي در شنود ايجاد نمي کند و تمام اين فعاليت ها ثبت مي شوند.

روش هاي فني شنود در لايه هاي زيري مخابراتي شبکه تلفن همراه با روش هاي شنود و فيلترينگ اينترنت مشابه (بررسي بسته هاي اطلاعاتي) است. روزنامه تاتس در برلين نوشته بود که ايران از تکنولوژي DPI مخفف Deep Packet Inspection براي شنود اينترنت برخوردار است. چنانچه اين درست باشد به اين مفهوم است که تجهيزات شنود مي توانند همه گونه بسته هاي اطلاعاتي را بگشايند. البته همان‌گونه که در يکي از مصاحبه ها گفته بودم، چنان چه کاربران از فيلترشکن هاي VPN-based استفاده کنند، اگر تجهيزات شنود بسته ها را بگشايند، قادر به تشخيص محتواي آنها نخواهند بود.

بنابراين زماني که در جلسه مهمي هستيد که صحبت هاي محرمانه در آن رد و بدل مي شود به هيچ عنوان دستگاه گوشي تلفن همراه خود را با خود همراه نداشته باشيد و آن را در جاي ديگري بيرون از محل گفتگو قرار دهيد. حتي به خاموش کردن آن هم بسنده نکنيد؛ بلکه به کل آن را با خود همراه نداشته باشيد. يا زماني که با دوست خود در خيابان قدم زنان مشغول احوال پرسي هستيد بدانيد که ممکن است کسي از طريق موبايل شما در حال گوش دادن به صحبت هاي شما باشد. بنابراين هر وقت موبايلتان همراهتان است حرف هاي سياسي و تشکيلاتي نزنيد...مراقب باشيد؛ اما نترسيد چون آگاهي شما بزرگترين ضربه را به دشمن نادانتان مي زند.

لزوم تشکيل هسته هاي مقاومت مخفي دفاع مردمي

تجربيات ارزشمند انقلاب 57 در ايران مي‌تواند در انقلاب 88 نيز مورد استفاده قرار گيرد. براي حکومت حاکم آسانترين کار پراکنده کردن تظاهرکنندگان است، آنها با تجهيزات کامل و آمادگي لازم به هدف مشخصي که روبروي آنها است حمله کرده و با توجه به بافت مردمي تظاهرکنندگان که از هر قشر و سني هستند بطور طبيعي آنها در مقابل حمله عقب نشيني مي‌کنند. براي اين نيروهاي مجهز و مسلح و بظاهر قدرتمند، سخت‌ترين کار حمله به هدفي است که نامعلوم باشد. توانايي آنها براي حمله به چنين هدفي صفر است.

هدف نامعلوم همان هسته‌هاي مقاومت هستند. در انقلاب 57 نيز در هر تظاهراتي وقتي که گارد حمله مي‌کرد همه فرار مي‌کردند. اما آنچه گارد را از پا درآورد فعاليت گسترده و فراگير هسته‌هاي مقاومت بود. هسته‌هاي مقاومت سبب شدند که هزينه سرکوب مردم براي رژيم بسيار زياد شده و همچنين باعث پراکندگي شديد نيروهاي سرکوب و خسته شدن آنها گرديدند. هسته‌هاي مقاوت سلسله اعصاب حکومت را هدف قرار داده و آنچنان فشاري به آنها وارد آوردند که تظاهرات و اجتماعات آرام مردمي را بناچار تحمل نموده و همين سبب گسترش و تداوم انقلاب گرديد. پس از مدتي نيروهاي گارد حتي از تظاهرات بسيار آرام و معمولي هم فاصله خود را حفظ نموده و کمتر به توده مردم نزديک شده و يا اقدام به سرکوب مي‌کردند. آنها از هسته‌هاي مقاومت وحشت داشتند و مي‌ترسيدند که افراد مقاومت در درون صفوف تظاهرکنندگان نيز باشند و بيکباره به آنها حمله کنند.

عمليات هسته‌هاي مقاومت در سراسر ايران از سال 56 شروع و در سال 57 به اوج خود رسيد. حتي حکومت نظامي و قانون منع رفت‌و‌آمد شبانه نيز نتوانست مانع از حملات هسته‌هاي مقاومت شود. هسته‌هاي مقاومت از گروههاي 2 تا 5 نفره‌اي تشکيل مي‌شد که سالها يکديگر را مي‌شناختند و کاملاً بيکديگر اطمينان داشتند. براي انجام عمليات مقاومت 2 نفر کافي بود ولي به هر حال به هيچ وجه تعداد آنها از 5 نفر بيشتر نمي شد زيرا احتمال لو رفتن و گير افتادن افراد بيشتر مي‌شد. هسته‌هاي 3 و 4 نفره خيلي رايج بود و تعدادي نيز در هسته‌هاي 2 يا 5 نفره فعاليت مي‌کردند. اين هسته‌ها هيچ ارتباطي با يکديگر نداشته و اساساً لزومي به اينکار نبود، هدف کاملاً مشخص بود: انهدام سلسله اعصاب حکومت و مختل نمودن سيستم اقتصادي آن.

برقراري ارتباط بين هسته‌ها خطرناک، بيمورد و زائد بود، هر هسته سعي مي‌کرد تا حد امکان مخفي مانده و شناسائي نشود. هسته‌هايي که تلاش مي‌کردند با برقراري ارتباط با ديگر هسته‌ها، گروه بزرگتري تشکيل داده و عمليات بزرگتري را انجام دهند خود را بيشتر در خطر مي‌انداختند. لزومي به کارهاي بزرگ و قهرمان‌بازي نبود، عملياتهاي کوچک و پراکنده هزاران هسته مقاومت، هنگامي که در کنار هم قرار مي‌گرفت مقياسي وسيع و خردکننده مي‌يافت. هسته هاي مقاومت هرگز جايگزين موج تظاهرات مردمي که سرنوشت انقلاب را تعيين ميکرد نبودند بلکه درکنار و جزئي از آن بودند. توجه اين هسته ها فقط به مردم و جريان مردمي انقلاب بود و هيچگاه تسليم نظريات مبارزات مسلحانه و پيروي از گروههايي نظير مجاهدين خلق و چريکهاي فدائي نشدند و رمز موفقيت آنها نيز اين بود که بجاي خزيدن در خانه هاي تيمي و تئوري پردازي و تحليل سياسي و ترورهاي کور و بي نتيجه، در متن مردم ماندند.

شايد بهمين دليل مردمي بودن اين هسته ها بود که بعد از انقلاب اثري از آنها نماند و مطالبه و ادعايي مطرح نکردند، آنها متعلق به هيچ گروه و حزب و تشکيلاتي نبودند، آنها از جنس مردم بودند. ابتداي کار از تظاهراتها شروع شد، گارد حمله مي‌کرد و درد باتوم و اندوه اينکه چرا جمعيت زود فرار مي‌کنند حالتي از يأس و نااميدي پديد آورد، اين فکر که رژيم زورمند و بيرحم است و نهضت بجائي نخواهد رسيد بجان همه افتاده بود. جو وحشت عظيمي همه را فرا گرفته و ترس وجود همه را پر کرده بود. تعداد تظاهرکنندگان بشدت کاهش يافته و براي گارد سرکوب کردنشان راحت‌تر شده بود، جيره باتوم هر فرد چند برابر شده بود. در کنار جو رعب و وحشت سرکوب نظامي، اقدامات وسيع امنيتي نيز در جريان بود و هر روز تعداد بيشتري دستگير مي‌شدند. کم‌کم ديگر هوا آنقدر سنگين شده بود که نفس کشيدن دشوار و همه دچار خفقان شده بودند.

از طرفي رهبران انقلاب تاکيد بر راهپيمائي مسالمت‌آميز و پرهيز از خشونت داشتند، اين موضع‌گيري آنها طبيعي بود زيرا آنها يک جريان سياسي را رهبري مي‌کردند و بجز اين نمي‌توانستند بگويند، در غير اين صورت و در صورت دعوت به خشونت، حمايت مردمي و حمايت بين‌المللي را از دست مي‌دادند.

جوانان به اين نتيجه رسيدند که بي‌سروصدا و آرام و بدون جاروجنجال هسته‌هاي مقاومت تشکيل دهند، دو نفره، سه يا چهار نفره و حداکثر پنج نفره. تنها سلاح قابل دسترس و فوق‌العاده موثر کوکتل مولوتف بود. بچه‌ها تأثير شگرف آنرا در جريان مبارزه مردم فنلاند در سال 1939 بر عليه ارتش سرخ اشغالگر خوانده بودند ولي حتي کسي روش ساخت آنرا نمي‌دانست. روشن بود که مردم فاقد سلاح فنلاند بر عليه ارتش اشغالگر شوروي که با تمام تجهيزات و تانک و توپ کشورشان را اشغال کرده بود فقط با اتکا به کوکتل مولوتف آنچنان خسارات سنگيني بر اشغالگران وارد نمودند که آنها را سرانجام وادار به عقب‌نشيني کردند.

آنموقع در سال 57 تلفن موبايل و اينترنت وجود نداشت و بسيار دشوار بود که فرمول اين کوکتل جادويي که ارتش سرخ را شکست داده بود بتوان پيدا کرد. بالاخره تلاشها بثمر رسيد و بعضي هسته‌ها به فرمول دسترسي يافتند و بتدريج همه هسته‌هاي مقاومت ياد گرفتند که با ترکيب بنزين و روغن موتور در بطري شيشه‌اي و استفاده از يک تکه پارچه بعنوان فتيله مي‌توانند کوکتل مولوتف را بسازند.
دليل موفقيت کوکتل، سادگي و قدرت آن بود. فنلاندي‌ها سر شيشه را خالي‌ ميگذاشتند، فتيله پارچه‌اي داخل مواد قرار ميدادند، و در آنرا با چوب پنبه يا چسب نواري مي‌بستند، تا محتويات آن بيرون نريزد. فتيله که آتش ميگرفت، چون سر بطري بسته بود به مواد نميرسيد، اما بعد از پرتاب بطري و شکسته شدن شيشه، فتيله مشتعل مواد پراکنده شده را آتش ميزد.

فنلاندي‌ها به زودي دانستند که با اضافه کردن شکر، مايع ظرفشويي، يونوليت يا حتي سفيده تخم‌مرغ ميشد به کوکتل خواص دود زائي، دير سوزي يا کم پخشي داد. در انقلاب 57 بيشترين کوکتلها با فرمول بنزين و روغن موتور يا بنزين و صابون رنده شده ساخته و مورد استفاده قرار گرفتند. بعضي افراد نيز آنقدر يونوليت داخل شيشه محتوي بنزين مي ريختند تا يک مخلوط ژله اي خاکستري رنگ تشکيل شود و برخي ديگر هم بجاي يونوليت، قير يا پارافين يا روغن گريس استفاده مي کردند.

بانکها، پمپ‌ بنزينها، ادارات دولتي و خودروهاي دولتي اهداف اوليه هسته‌هاي مقاومت بودند. رژيم بتدريج مجبور شد نيروهاي گارد را در سطح شهر پراکنده نمايد و براي هر بانک و پمپ‌بنزيني و اداره و ساختماني، نگهبان بگمارد. خود اين نيروهاي پراکنده و قليل در مراحل بعدي هدف قرار گرفتند.

گارد مجبور بود شبانه‌روز در شهر حضور داشته باشد و بتدريج آثار خستگي و عصبيت در آنها آشکار و کنترل اعصابشان را از دست دادند. تحت شرايط سخت پديدآمده تمرد و نافرماني و فرار از خدمت در نيروهاي نظامي گسترش يافت. هسته‌هاي مقاومت در برخي از تطاهرات نيز حاضر و بهنگام حمله گارد از آنها با کوکتل پذيرايي مي‌کردند و پس از مدتي و در پي تلفاتي که گارد متحمل شد ديگر بسادگي حاضر نبودند بسمت تظاهرکنندگان يورش کنند، آنها دستورات را ناديده مي‌گرفتند و خود را کنار مي‌کشيدند.

بانکها که ستون مرکزي اقتصاد کشور بودند شعب زيادي را در آتش کوکتلها از دست داده و قادر بانجام وظايف خود نبودند، ادارات دولتي آتش گرفته تعطيل شده و با توجه به وابسته بودن ادارات به يکديگر، اختلال شديدي در سيستم اداري کشور بوجود آمده بود. شرکتهاي بزرگ بيمه روزانه بايد خسارات مالي انبوهي که هسته‌هاي مقاومت بوجود آورده بودند را پرداخت نموده و با توجه به دولتي بودن بيمه‌ها، هزينه سنگيني بر دولت وارد مي‌آمد.

هسته‌هاي مقاومت ابداً از تلفن براي مکالمات خود استفاده نمي‌کردند زيرا تلفنها شديداً تحت کنترل بود، فقط ملاقات حضوري و هيچ کس هم حق نداشت يادداشت بردارد، همه چيز بايد در مغز ثبت مي‌شد تا مدرکي بهمراه آنها نباشد، بهنگام عمليات بايد حتماً کفش ورزشي پوشيده و کسي حق استفاده از کفش چرمي را نداشت زيرا هنگام فرار سرعت را کم و باعث سر خوردن و زمين خوردن افراد مي‌گرديد. هيچ هسته‌اي براي برقراري تماس با هسته‌هاي ديگر تلاش نمي‌کرد و تحت هيچ شرايطي براي هيچکس، حتي بستگان نزديکش از فعاليتهاي خود تعريف نمي‌کرد. در سال 57 کسي واقعاً پيش‌بيني نمي‌کرد همه چيز بسرعت بپايان برسد و لذا هسته‌هاي مقاومت خود را براي نبردي طولاني و براي ساليان دراز آماده مي‌کردند. ورزش و کوهنوردي جزء لاينفک برنامه‌هاي هسته‌هاي مقاومت بود. آنها نوک پيکان انقلاب و مدافعين مردم و اميد مردم بودند. آنها آسيب‌ناپذير بودند، آنها به رهبر احتياج نداشتند.

آسيب‌ناپذير بودند زيرا رژيم حتي اگر موفق بدستگيري هسته‌اي مي‌شد فقط چند نفر بدستش مي‌افتادند و هيچ راهي به هسته‌هاي ديگر پيدا نمي‌کرد. به رهبر احتياج نداشتند زيرا فقط يک هدف و وظيفه را دنبال مي‌کردند، خسارت زدن به اموال دولت تا سرحد امکان.

رژيم واقعاً به استيصال و درماندگي افتاده بود، هسته‌هاي مقاومت همرنگ مردم بودند و لذا نامرئي و غير قابل کشف، هسته‌هاي مقاومت در هر ساعتي و به هر مکاني ممکن بود حمله کنند لذا گارد نمي‌دانست بايد کجا انتظار آنها را بکشد و از کجا محفاظت کند. هسته‌هاي مقاومت اسلحه نداشتند تا نياز به فشنگ داشته باشند، اسلحه آنها کشف‌نشدني و تمام نشدني نبود، بنزين که همواره درون باک ماشين بود و شيشه خالي آبليمو هم که در هر خانه‌اي فراوان. هسته‌هاي مقاومت سرعت عمل داشتند، برق آسا، پرتاب کوکتل به يک بانک يا پمپ‌بنزين يا ساختمان يا خودري دولتي لحظه‌اي بيش طول نمي‌کشيد و هنگامي که شيشه کوکتل در هوا بسمت هدف مي‌رفت آنها در حال دويدن و ترک صحنه بودند. هسته هاي مقاومت خوشبختانه هرگز اين اشتباه را مرتکب نشدند که بسمت مبارزه مسلحانه بروند، ورود به فاز نظامي سبب خروج مردم از صحنه مي گرديد.

رژيم شاه خودش با سرکوب تظاهرات آرام آنرا اجباراً بسمت نهضت مقاومت سوق داد و متحمل هزينه سنگيني شد. امروز هم رهبران نهضت در ايران بر روي تظاهرات آرام و مسالمت‌آميز تاکيد مي‌کنند، فکر مي‌کنيد حرف ديگري هم مي‌توانند بزنند؟ اين بهترين موضع‌گيري است که آنها مي‌توانند داشته باشند تا دستگير و زنداني نشوند، نهضت به آنها نياز دارد و آنها نبايد اقدامي کنند که خود را بخطر بياندازند.

اما وقتي ماشين سرکوب رژيم با وحشيگري هر چه تمامتر بحرکت درآمده است و به روي زنان و مردان ايراني سيلي مي‌زند و ندا و نداها را از ما مي‌گيرد در حقيقت بعنوان يک نيروي اشغالگر عمل مي‌کند که مردم را دشمن خود دانسته و در صدد نابودي آنها است. جوانان ما نمي‌توانند بنشينند و نظاره‌گر باشند که چطور نيروي اشغالگر نهضت را سرکوب و مردم را مايوس و خانه‌نشين مي‌کند. ما اجازه نمي‌دهيم که ابتکار عمل بدست آنها باشد، هسته‌هاي مقاومت نبرد را در سراسر خاک ايران گسترش داده و با اين حرکت خود سبب متفرق شدن قواي سرکوبگر و فرسوده شدن آنها مي‌گردد.

هسته‌هاي مقاومت بلايي بر سر قاتلان ندا خواهند آورد که آنها حتي از تکان خوردن برگ درختان هم بهراسند و هر لحظه در انتظار فرود آمدن کوکتل مولوتفي در وحشت بسر برند.

آنها بتدريج خواهند فهميد که نبايد مثل سگ وحشي به مردم عزيز ما حمله کنند چرا که جانشان در آتش کوکتل مولوتفها خواهد سوخت، سپرها و لباسهاي ضد شورش آنها در مقابل کوکتل مولوتفها ذليل و بي‌اثر است. واحدهاي موتورسوار و خودروهاي آنها از بهترين هدفهاي هسته‌هاي مقاومت خواهد بود. بگذاريد در حالي که مردم در خانه‌هايشان آسوده خوابيده و براي تظاهرات بعدي آماده مي‌شوند، گارد سرکوبگر سراسر شب را از ترس بيدار بماند که شايد بتواند جلوي حمله هسته‌هاي مقاومت را بگيرند.

در تظاهراتهاي سال 57 که بعد از فعال شدن هسته‌هاي مقاومت و بيخوابي‌هاي گارد صورت مي‌گرفت مردم بخوبي مي‌ديدند که اکثر سربازان گارد در طول روز يا خواب بودند يا چرت مي‌زدند و خستگي وجودشان را پر کرده بود، گارد خسته و بيخواب به جمعيت تظاهرکننده حمله نمي‌کرد و خود را کنار مي‌کشيد.

خامنه‌اي جلاد مي‌خواهد در دل تک‌تک ايرانيان چنان ترس و وحشتي بکارد که تا سالها جرات سر بلند کردن نداشته باشند، براي همين به نيروي سرکوبگرش دستور داده محکم بزنيد، فرقي بين زن و مرد و پير و جوان قائل نشويد، آنچنان بقصد کشت بزنيد که صداي شکستن استخوانهايش براي هميشه در گوش ديگران بماند. هسته‌هاي مقاومت بسرعت شکل خواهند گرفت و انتقام اين وحشيگري را خواهند گرفت. اما فرقي که اين هسته‌هاي مقاومت با هسته‌هاي مقاومت سال 57 خواهند داشت دقيقاً فرقي است که نيروي سرکوبگر خامنه‌اي با گارد شاهنشاهي داشت.

در تاريخ بشر هميشه در همه جنگها و سرکوبها کودکان و زنان از مصونيت برخوردار بوده‌اند و گارد شاهنشاهي نيز با تمام بيرحمي‌اش هرگز روي زنان و کودکان ما دست بلند نکرد، مردان را شديد مي‌زدند ولي به صف زنان که مي‌رسيدند دستشان پائين مي‌آمد، حداقل اينقدر شرف داشتند، اما اين خبيثان بنا بفرمان خامنه‌اي زنان ما را بدتر از مردانمان مي‌زنند و ذره‌اي شرف ندارند، هسته‌هاي مقاومت ما نيز با هسته‌هاي مقاومت 57 بهمين نسبت فرق خواهد داشت، آتششان سوزنده‌تر و عملياتشان کوبنده‌تر خواهد بود، در مقابل دشمني که به هيچ قاعده اخلاقي پايبند نيست بايد همانند خودش عمل کرد تا سر جايش بنشيند، و بهمين دليل هرچه که متعلق به حکومت و يا مرتبط به آن و يا در مسير سيستم اقتصادي و خدماتي آن باشد هدف قرار خواهد گرفت. اشغالگران و در راس آنها خامنه‌اي جلاد در آتش جهنمي که به آنها هديه خواهيم کرد خواهند سوخت.


  • مراقب شنود صحبت هاي خود از طريق موبايل باشيد
حتي زماني که با آن حرف نمي زنيد!

اين روزها مي گويند که ارگان امنيتي مي تواند ميکروفن تلفن همراه کسي را بدون آن که او متوجه شود، روشن کند. آيا اين کار امکان پذير است؟
محمود تجلي مهر، کارشناس مخابرات و اينترنت: بله، درست است.
اين امکان وجود دارد. دستگاه تلفن همراه اگر روشن باشد (در حالت Standby)، مي توان ميکروفن آن را از مرکز مخابرات روشن کرد و به گفتگوهاي معمولي افراد در هر کجا که هستند گوش فرا داد. فرد صاحب تلفن تنها از طريق خالي شدن باتري و يا تلاش بيش از حد دستگاه براي يافتن نزديکترين آنتن مي تواند به فعاليت غير عادي تلفن همراه خود پي ببرد. راه مقابله با آن درآوردن باتري گوشي است. بيرون آوردن سيم کارت به تنهايي مشکل را حل نمي کند چون تنها شماره تلفن (MSISDN) و IMSI نيستند که در شبکه ثبت مي شوند، بلکه شماره IMEI نيز ثبت مي شود که بر اساس آن خود دستگاه قابل شناسايي است. از اين رو تلفن بدون سيم کارت نيز، اگر روشن باشد، با شبکه ارتباط دارد و قابل رديابي و شنود است.

يکي از وظايف مهم هسته هاي مقاومت محلي مقابله با جنگ رواني حکومت مي باشد

جنگ رواني چيست؟

جنگ رواني يکي از پيش پا افتاده ترين اصول زندگي بشر بر روي کره زمين است و اصولا" راز بقاي او علاوه بر جنگ کلاسيک و فيزيکي, جنگ رواني نيز بوده است ولي در چند دهه اخير که رسانه‌ها و اطلاعات رشد بسيار زيادي کرده اند و به قولي، انفجار اطلاعات رخ داده است، ديگر جنگ رواني يک امر عادي و پيش پا افتاده براي بقاء محسوب نمي‌شود، بلکه نبردي است براي تسلط بر افکار و اذهان حال اين نبرد مي‌تواند براي برتري بر يک کليت باشد و يا مي‌تواند تنها براي قبولاندن چيزي جزئي در ذهن مردم باشد. بعد از گذرهاي اخير در جهان و الاخصوص بعد از جنگ جهاني دوم، دکترين هاي مختلفي براي ايجاد جنگ رواني و به چالش کشيدن اذهان به وجود آمد. از سخنراني هاي مهيج هيتلر در مقابل سپاهيانش که به نوعي هيجان گرايي نازيستي منجر مي‌شد بگيريد تا پيام هاي کوتاه و به ظاهر بي اهميتي که هر روزه از تلويزون هاي ملي و جهاني پخش مي‌شوند و به ترتيبي خاص افکار و سياست ها را جهتگيري شده، به مردم تحويل مي‌دهند. نقش مخاطب در باور کردن و يا نکردن اين فوران هاي اطلاعاتي زياد مورد اهميت نيست، زيرا به هر ترتيب که شده اين اطلاعات جهتگيري شده به خُرد مخاطب (چه قبول فردي و چه قبول اجتماعي) داده مي‌شوند. يکي از اصول اساسي جنگ رواني جهل مخاطب است، زيرا مخاطب جاهل هيچ گاه به دنبال يافتن حقيقت نمي‌رود و يا اگر به حقيقت هم بر حسب اتفاق برخورد بکند، آنچه را که از قبل در ذهنش فرو کرده اند را قبول مي‌کند تا حقيقتي بيروني و ملموس تر. مهم‌ترين جنبه جنگ رواني, شکل دادن به نگرش هاي عمومي ملت است حال اين جنگ رواني ممکن است از طريق رسانه‌ها و به صورت شعار نمود يابد و يا به صورتي عملي تر به صورت قتل و ارعاب.
در کل جنگ رواني به آن چيزي گفته مي شود که شما را از هدف اصلي باز دارد يا توي دل شما را خالي کند. مثلا به خود بگوييد: «اي بابا نکنه من دارم اشتباه مي کنم» و از اين جور حرف ها.
و بدين ترتيب شمايي که در ميدان جنگ واقعي عرصه را خالي نمي کرديد ممکن است با يک خبري که کاملا کذب و دروغ محض است يا بيش از حد اغراق آميز و بدور از واقعيت است گمراه شده و دست از رسيدن به هدفي که به دنبال آن بوده ايد برداريد.
اصولا تنها ابزاري که در جنگ رواني به کار مي رود رسانه است. حال اين رسانه هر چه مخاطب بيشتري داشته باشد ابعاد اين جنگ رواني هم بزرگتر مي شود.
رسانه هايي نظير: تلويزيون، راديو، روزنامه ها، مجلات، هفته نامه ها، سايت هاي اينترنتي و ...
هيچ تا بحال فکر کرده ايد چرا اينقدر صدا و سيماي حکومت خون اينقدر اراجيف تحويل جامعه مي دهد؟
پاسخش بسيار ساده است. رخنه به درون افراد جاهل. يک لشگر 10000 نفري از آدم هاي احمق و نادان که با افکار پوچ حکومت غني سازي شده باشند مي توانند به نيرويي بسيار تخريب گر در راستاي اهداف شوم رژيم تبديل شوند.

«جنگ رواني يعني نبرد و نزاعي براي دستيابي به افكار مردم و اراده آنها»

اهداف جنگ رواني عبارت است از:
1- از بين بردن اميد مخاطبان و يا جناح مقابل
2- ايجاد بي‌اعتمادي نسبت به رهبران جناح مقابل
3- ايجاد شكاف در بين جامعه مخاطب
جنگ رواني در واقع نبرد عليه عقل افراد است نه نبرد براي در بند كشيدن ساختار فيزيكي افراد.

نمونه اي از جنگ رواني حکومت خون در صدا و سيماي کثيف اسلامي
يک نمونه از جنگ رواني را مي توان در ماجراي کشته شدن جاودان شهيد راه آزادي «ندا آقا سلطان» در صدا و سيما و رسانه هاي اينترنتي رژيم مشاهده کرد. پس از اينکه 40 ثانيه از آخرين لحظات زندگي ندا که خون به طرز وحشتناکي صورت اين دختر را مي‌پوشاند در کليه رسانه هاي مهم دنيا پخش شد، موج تنفر بسيار زيادي در کليه کشورهاي جهان بر عليه خشونت هاي بکار رفته در ايران ايجاد مي شود به طوري که صحنه جان باختن ندا در مقابل دوربين يک عابر پياده تبديل به يکي از 10 سمبل آزادي در جهان مي شود:


حال ببينيم حکومت کثيف اسلامي براي انحراف افکار عمومي و پاک نشان دادن ظاهري خود از اين جنايت، چگونه اين ماجرا را پوشش مي دهد:
روزنامه سپاه: بي بي سي به اوباش پول داد تا ندا را بکشند.
خبرگزاري دولتي ايرنا: تک تيرانداز منافقين ندا را کشتند.
احمد خاتمي امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
سفير ايران در مکزيک: سازمان سيا ندا را کشت.
به اين مي گويند عمليات جنگ رواني. يعني اينطور وانمود کنند که: من نبودم، دستم بود، تقصير آستينم بود!

لابد عده اي جاهل احمق هم باور مي کنند که راست ميگه... نکنه کار خارجي ها بود... نکنه مردم براي مظلوم نمايي ندا را کشتند! و باورهاي جاهلانه ديگر.

اما لحظه اصابت تير به سينه نداي جاويدان ايران زمين، افرادي که در صحنه بودند ضارب او را دستگير مي کنند و پس از برداشتن کارت شناسايي او وي را آزاد مي کنند. پس از مدتي کارت شناسايي ضارب از طريق اينترنت منتشر و به تاييد افراد حاضر در محل حادثه از جمله يک پزشک به نام "آرش حجازي" -که در عکس بالا نفر سمت چپي با پيراهن سفيد و شلوار لي مي باشد- مي رسد. و بدين ترتيب به شهادت افراد حاضر در محل حادثه "عباس کارگر جاويد" کارمند وزارت کشور و عضو هيات رزمندگان غرب تهران، قاتل ندا بوده است:


«آرش حجازي» در وبلاگش اين چنين مي نويسد:

"امروز تصوير دو کارت در اينترنت منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است. در اينجا تاييد مي کنم که تصوير فردي که در اين کارت قرار دارد، کاملا با مشخصاتي که من از فردي در ذهن دارم که مردم دقايقي بعد از مضروب شدن ندا گرفتند، و فرياد مي زد: "نمي خواستم بکشمش"، تطبيق مي کند. البته در آن روز ريشش را زده بود، ولي سبيلش را داشت. اما براي اينکه صد در صد مطمئن بشويم و احيانا فرد بي گناهي در مظان اتهام قرار نگيرد، لازم است نشانه ديگري را هم روي اين فرد بررسي کنيم. از آنجا که مردم بعد از اينکه ضارب را گرفتند، پيراهنش را از تنش بيرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قديمي ديدم. اين داغ ها شبيه جاي زخمي بود که در اثر بُرش با شي تيز ايجاد مي شود..."

و بدين ترتيب رکورد تاريخ وقاحت توسط حکومت دروغ پرور و بي شرف و بي شرم و حيا شکسته مي شود!
(در ماجراي انکار قتل و تجاوز به "ترانه موسوي" از سوي صدا و سيما نيز باز شاهد چنين دغل بازي بوديم.)

روش‏هاي انجام عمليات جنگ رواني
حکومت کثيف از روش‏هاي متفاوتي در جنگ رواني استفاده مي‏کند که مهم‏ترين آنها عبارتند از:

1- شايعه؛
شايعه، ادعاي مشخصي است که جهت برانگيختن باور مخاطبين به کار مي‏رود و دهان به دهان از فردي به فرد ديگر منتقل مي‏گردد و فاقد هر گونه سند و مدرک مطمئن مي‏باشد. اهداف ايجاد شايعه عبارتند از:
الف) ايجاد بدبيني نسبت به جنبش و افراد شرکت کننده در آن، که مي‏تواند آثار نامطلوبي را در پي داشته باشد.
ب) افزايش نگراني و اضطراب در مردم.
ج) ترور شخصيت و لکه‏دار کردن قداست ارزشها، شهيدان و مردم شرکت کننده در تظاهرات ها.
د) ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي.
و) ايجاد تفرقه در ميان مردم سبز، براي از بين بردن وحدت و يگانگي که پيروزي هر ملتي تنها در سايه آن تحقق خواهد يافت. نکته مهم ديگر اين‏که در شايعه‏سازي، حکومت حتما در پي نتيجه از آن نخواهد بود؛ زيرا که با ايجاد شايعه، افکار را به سمت مسائل غيرضروري سوق مي‏دهند.

2- تحريف واقعيات؛
تحريف واقعيات نيز يکي از روش‏هايي است که حکومت در آن سعي مي‏کند اذهان عمومي را از حق به باطل منحرف کرده، تا باعث شوند مسائل، طور ديگري جلوه داده شوند و به عبارتي، باعث ‏شوند تا مردم از پيام‏ها و جريانات به گونه‏اي برداشت نمايند که حکومت مي‏خواهد و اين نکته مهمي است که روش‏هاي ديگر، اغلب براي همين هدف به کار برده مي‏شوند.

3- اغراق و مبالغه؛
اين روش ساده و در عين حال کارآ، در جنگ رواني به دو طريق مورد استفاده قرار مي‏گيرد؛ حکومت، نقاط ضعف يا کمبودها و مشکلات موجود در طرف مقابل را بيش از اندازه بزرگ جلوه داده، بر آن تأکيد مي‏کند؛ تا بر نگراني مردم بيفزايد و ديگر اين‏که موارد مثبتي را که خود دارد را به جامعه ارزاني داشته، آنها را در اذهان عمومي بزرگ جلوه داده تا از اين طريق، افراد را به خود جذب کند. اين دو حرکت، هميشه در کنار هم به کار مي رود.

4- تفرقه؛
از آن‏جايي که وحدت و يگانگي، عامل اصلي در موفقيت هر ملت آزاده اي است، تفرقه نيز بر عکس آن عامل اصلي ذلت و بدبختي هر ملتي است. اين روش، تقريبا نتيجه تمام روش‏هايي است که حکومت در جنگ رواني به کار مي‏برد و در حقيقت، حکوکت کثيف در به راه انداختن جنگ رواني، در پي ايجاد تفرقه ميان گروه هاي مختلف مردم مي‏باشد؛ تا از اين طريق، بتواند به منافع خود دست يابد.

5- فريب؛
در اين روش، حکومت سعي مي‏کند تا مخاطب مورد نظر را به سمت يک فضاي ذهني متفاوت با واقعيات سوق دهد و اين عمل، يعني فريب يا دروغ بزرگ، بايد به گونه‏اي ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هيچ مقاومتي وارد آن شوند و القائاتي را که مي‏شود، بپذيرند. بنابراين، حکومت سعي مي‏کند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتيجه مورد انتظار خويش برساند.

وظيفه ما براي مقابله با جنگ رواني حکومت چيست؟
بهترين روش اين است که اول خودمان را نجات دهيم و بعد ديگران را. بدين ترتيب به هيچ عنوان در مواقع حساس و تاريخ ساز، به خبرهايي که از طريق منابع خبري حکومتي يا سرسپردگان آنها منتشر مي شوند توجه نکنيد. مخصوصا در مواقع سرنوشت ساز و حساس مبارزات. و سپس اطرافيانتان را هم از اين موضوع آگاه کنيد که اين خبري که الان روحيه شما را تضعيف کرده است يک خبر کاملا کذب مي باشد براي در هم شکستن صفوف يکپارچه مبارزين.

توجه داشته باشيد براي مقابله با جنگ رواني حکومت، به موارد زير اصلا توجه نکنيد:
1- اخباري که از راديو و تلوزيون حکومتي پخش مي شود.
2- اخباري که از خبرگزاري هاي دولتي ايسنا، ايرنا، فارس نيوز، مهر نيوز و ... منتشر مي شود.
3- اخباري که از طريق سايت هاي اينترنتي خبري-تحليلي حکومتي نظير: رجا نيوز، تابناک، الف، عصر ايران، جهان نيوز و ... منتشر مي شود.
4- اخباري که از دهان عوامل رژيم نظير بسيجي ها، سپاهي ها و اطلاعاتي ها و ... مستقيما مي شنويد.

موارد بالا را به هيچ عنوان جدي نگرفته و هراسي در دل خود بابت شنيدن اين اخبار راه ندهيد و راههاي مقابله با اثرات بعضا مخرب اين ياوه گويي ها را پيدا کنيد و به مقابله با آنها در سطح جامعه بشتابيد.
- حتي در روزهاي پس از کودتاي ننگين 22 خرداد خبرگزاري ريانووستي دولت روسيه نيز به کمک رژيم آمد و اخبار کاملا کذبي را براي تضعيف روحيه مبارزين منتشر کرد.

بنابراين وظيفه ما فرماندهان سبز مي باشد که اثرات اين جنگ هاي رواني-رسانه اي را در ميان مردمان خنثي کنيم و ستمگران را در رسيدن به اهداف پليدشان ناکام کنيم.

و اين تنها نداست که مي ماند...

ندا آمد از آسمان بر زمين که رسوا کند مکر و حيله گري