۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

فرمان هاي اعلاميه جهاني حقوق بشر؛ گامي به سوي زندگي بهتر

اعلاميه جهاني حقوق بشر يک پيمان بين المللي است که در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به تصويب رسيده‌است و شامل ۳۰ ماده‌ است که به تشريح ديدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر مي‌پردازد. مفاد اين اعلاميه حقوق بنيادي مدني، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، و اجتماعي که تمامي ابناي بشر در هر کشوري بايد از آن برخوردار باشند، مشخص کرده‌است. مفاد اين اعلاميه از نظر بسياري از پژوهشگران الزام‌آور بوده و از اعتبار حقوق بين‌الملل برخوردارست، زيرا به صورت گسترده‌اي پذيرفته شده و براي سنجش رفتار کشورها به کار مي‌رود. مجمع عمومي سازمان ملل متحد، سه سال پس از تأسيس سازمان ملل متحد، اعلاميه جهاني حقوق بشر تصويب نمود و اعلاميه جهاني حقوق بشر، که هدف آن ايجاد تضمين حقوق و آزادي هاي برابر براي همه مردم بود در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصويب رسيد، روزي که اينک در سراسر جهان به عنوان روز بين‌المللي حقوق بشر گرامي داشته مي‌شود.
از آنجا که شناسائي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال نا پذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد، از آنجا که عدم شناسائي و تحقير حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيائي که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالا ترين آمال بشر اعلام شده است، از آنجا که اساسأ حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد، از آنجا که اساسأ لازم است توسعه روابط دوستانه بين ملل را مورد تشويق قرار داد، از آنجا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزاد تر وضع زندگي بهتري به وجود آورند، از آنجا که حسن تفاهم مشترکي نسبت باين حقوق و آزاديها براي اجراي کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد، مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشترکي براي تمام مردم و کليه ملل اعلام مي کند تا جميع افراد و همه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائما در مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي، شناسائي و اجراي واقعي و حياتي آنها، چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشور هائي که در قلمرو آنها مي باشند، تأمين گردد.

ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل و وجدان مي باشند و بايد نسبت به يکديگر مانند برادر رفتار کنند.

ماده۲: هر کس مي تواند بدون هيچ گونه تمايز، خصوصا از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و کليه آزادي هايي که در اعلاميه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد. به علاوه هيچ تبعيضي به عمل نخواهد آمد که مبتني بر وضع سياسي، اداري و قضايي يا بين المللي کشور يا سرزميني باشد که شخص به آن تعلق دارد. خواه اين کشور مستقل، تحت قيوميت يا غير خود مختار بوده يا حاکميت آن به شکلي محدود شده باشد.

ماده ۳: هر کس حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد.

ماده ۴: احدي را نمي توان در بردگي نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلي که باشد ممنوع است.

ماده ۵: هيچکس را نبايد مورد ظلم و شكنجه و رفتار يا کيفري تحقيرآميز، موهن، يا خلاف انسانيت و شان بشر قرار داد.

ماده ۶: هر کس حق دارد که شخصيت حقوق او در همه جا به عنوان يک انسان در مقابل قانون شناخته شود.

ماده ۷: همه در برابر قانون، مساوي هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي که ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر عليه هر تحريکي که براي چنين تبعيضي به عمل آيد به طور تساوي از حمايت قانون بهره مند شوند.

ماده ۸: در برابر اعمالي که حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسيله قانون اساسي يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد، هر کس حق رجوع به محاکم ملي صالحه دارد.

ماده ۹: احدي را نمي توان خود سرانه توقيف، حبس يا تبعيد نمود.

ماده ۱۰: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوايش به وسيله دادگاه مساوي و بي طرفي، منصفانه و علنا رسيدگي بشود و چنين دادگاهي درباره حقوق و الزامات او يا هر اتهام جزايي که به او توجه پيدا کرده باشند، اتخاذ تصميم بنمايد.

ماده ۱۱: الف) هر کس به بزه کاري متهم شده باشد بي گناه محسوب خواهد شد تا وقتي که در جريان يک دعواي عمومي که در آن کليه تضمين هاي لازم براي دفاع از او تامين شده باشد، تقصير او قانونا محرز گردد.
ب) هيچ کس براي انجام يا عدم انجام عملي که در موقع ارتکاب، آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است محکوم نخواهد شد. به همين طريق هيچ مجازاتي شديدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق مي گرفت درباره احدي اعمال نخواهد شد.

ماده ۱۲: احدي در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مکاتبات خود نبايد مورد مداخله‌هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد. هر کس حق دارد که در مقابل اين‌گونه مداخلات و حملات، مورد حمايت قانون قرار گيرد.

ماده ۱۳: الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوري آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نمايد.
ب) هر کسي حق دارد هر کشوري و از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خود باز گردد.

ماده ۱۴: الف) هر کس حق دارد در برابر تعقيب، شکنجه و آزار، پناهگاهي جسنجو کند و در کشورهاي ديگر پناه اختيار کند. ب) در موردي که تعقيب واقعا مبتني به جرم عمومي و غير سياسي و رفتارهايي مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد، نمي توان از اين حق استفاده نمود.

ماده ۱۵: الف) هر کس حق دارد، که داراي تابعيت باشد. ب) احدي را نمي توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم کرد.

ماده ۱۶: الف) هر زن و مرد بالغي حق دارند بدون هيچ محدوديت از نظر نژاد، مليت، تابعيت يا مذهب با هم ديگر زناشويي و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کليه امور مربوط به ازدواج داراي حقوق مساوي مي باشند.
ب) ازدواج بايد با رضايت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود.
پ) خانواده رکن طبيعي و اساسي اجتماع است و حق دارد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده ۱۷: الف) هر شخص، منفردا يا به طور اجتماعي حق مالکيت دارد.
ب) احدي را نمي توان خود سرانه از حق مالکيت محروم نمود.

ماده ۱۸: هر کس حق دارد که از آزادي فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و ايمان مي باشد و نيز شامل تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است. هرکس مي تواند از اين حقوق يا مجتمعاً به طور خصوصي يا به طور عمومي بر خوردار باشد.

ماده ۱۹: هر کس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسايل ممکن و بدون ملاحضات مرزي، آزاد باشد.

ماده ۲۰: الف) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيت هاي مسالمت آميز تشکيل دهد.
ب) هيچ کس را نمي توان مجبور به شرکت در اجتماعي کرد.

ماده ۲۱: الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومي کشور خود، خواه مستقيما و خواه با وساطت نمايندگاني که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جويد.
ب) هر کس حق دارد با تساوي شرايط، به مشاغل عمومي کشور خود نايل آيد.
پ) اساس و منشا قدرت حکومت، اراده مردم است. اين اراده بايد به وسيله انتخاباتي ابراز گردد که از روي صداقت و به طور ادواري، صورت پذيرد. انتخابات بايد عمومي و با رعايت مساوات باشد و با راي مخفي يا طريق هاي نظير آن انجام گيرد که آزادي راي را تامين نمايد.

ماده ۲۲: هر کس به عنوان عضو اجتماع، حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است به وسيله مساعي ملي و همکاري بين المللي، حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصيت اوست با رعايت تشکيلات و منابع هر کشور به دست آورد.
ماده ۲۳: الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نمايد، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي کار خواستار باشد و در مقابل بيکاري مورد حمايت قرار گيرد.
ب) همه حق دارند که بدون هيچ تبعيضي در مقابل کار مساوي، اجرت مساوي دريافت نمايند.
پ) هر کس که کار مي کند به مزد منصفانه و رضايت بخشي ذيحق مي شود که زندگي او و خانواده اش را موافق شئون انساني تامين کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعي، تکميل نمايد.
ت) هر کس حق دارد که براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و در اتحاديه ها نيز شرکت کند.

ماده ۲۴: هر کس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص به محدوديت معقول ساعات کار و مرخصي هاي ادواري، با اخذ حقوق، ذيحق مي باشد.

ماده ۲۵: الف) هرکس حق دارد که سطح زندگي او، سلامتي و رفاه خود و خانواده اش را از حيث خوراک و مسکن و مراقبت هاي طبي و خدمات لازم اجتماعي تامين کند و همچنين حق دارد که در مواقع بيکاري، بيماري، نقص اعضا، بيوگي، پيري يا در تمام موارد ديگري که به علل خارج از اراده انسان، وسايل امرار معاش او از بين رفته باشد از شرايط آبرومندانه زندگي برخوردار شود.
ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصي بهره مند شوند. کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند، حق دارند که همه از يک نوع حمايت اجتماعي برخوردار شوند.

ماده ۲۶: الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودي که مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد مجاني باشد. آموزش ابتدايي اجباري است. آموزش حرفه اي بايد عموميت پيدا کند و آموزش عالي بايد با شرايط تساوي کامل، به روي همه باز باشد تا همه، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.
ب) آموزش و پرورش بايد به طوري هدايت شود که شخصيت انساني هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادي هاي بشري را تقويت کند. آموزش و پرورش بايد حسن تفاهم، گذشت و احترام عقايد مخالف و دوستي بين تمام ملل و جمعيت هاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه فعاليت هاي ملل متحد را در راه حفظ صلح، تسهيل نمايد.
پ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند.

ماده ۲۷: الف) هر کس حق دارد در زندگي فرهنگي اجتماع شرکت کند، از فنون و هنرها متمتع گردد و در پيشرفت علمي و فوائد آن سهيم باشد.
ب) هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوي و مادي آثارعلمي، فرهنگي يا هنري خود برخوردار شود.

ماده ۲۸: هر کس حق دارد برقراري نظمي را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بين المللي، حقوق و آزادي هايي را که در اين اعلاميه ذکر گرديده، تامين کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.

ماده ۲۹: الف) هرکس در مقابل آن جامعه اي وظيفه دارد که رشد آزاد کامل شخصيت او را ميسر سازد.
ب) هر کس در اجراي حقوق و استفاده از آزادي هاي خود، فقط تابع محدوديت هايي است که به وسيله قانون، منحصرا به منظور تامين شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي مقتضيات صحيح اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني، در شرايط يک جامعه دموکراتيک وضع گرديده است.
پ) اين حقوق و آزادي ها، در هيچ موردي نمي تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.

ماده ۳۰: هيچ يک از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوري تفسير شود که متضمن حقي براي دولتي يا جمعيتي يا فردي باشد که به موجب آن بتواند هر يک از حقوق و آزادي هاي مندرج در اعلاميه را از بين ببرد و يا در آن راه، فعاليتي بنمايد.


يادآوري هويت تاريخي ما ايرانيان:
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

منشور حقوق بشر کوروش بزرگ موسوم به استوانه کوروش استوانه‌اي سفالين است که در سال ۵۳۹ پيش از ميلاد به فرمان کوروش دوم هخامنشي شاهنشاه ايران ساخته شده و دور تا دور آن مجموعه‌اي از سخنان و دستورات شاهنشاه به خط ميخي بابلي نقش گرديده است. اين استوانه که به عنوان «اولين منشور حقوق بشر» در جهان شناخته مي‌شود، در پايه‌هاي شهر بابل قرار داده شده بوده است. کوروش دوم، بنيان‌گذار پادشاهي ايران و آغازگر سلسله هخامنشيان، پس از تسخير بابل، در بابل تاج‌گذاري کرد و اعلام عفو عمومي داد؛ اديان بومي را آزاد اعلام کرد؛ براي جلب محبت مردم ميانرودان (بين‌النهرين)، مردوک که کهن‌ترين خداي بابل بود را به رسميت شناخته، او را نيايش کرد و سپاس گفت. او هيچ گروه انساني را به بردگي نگرفت و سپاهيانش را از تجاوز به مال و جان رعايا بازداشت. او تمامي کساني را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ايشان بازگرداند. کوروش همچنين قوم يهود را نيز از اسارت و بيگاري در بابل آزاد کرد. به دستور کوروش، شرح وقايع و دستورات وي روي يک لوح استوانه‌اي سفالين نگاشته شد به عنوان سنگ بناي يادبودي در پايه‌هاي شهر بابل قرار گرفت. اين سند به عنوان نخستين منشور حقوق بشر شناخته مي‌شود و در سال ۱۹۷۱ ميلادي، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمي سازمان منتشر کرد. بدلي از اين منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نيويورک نگهداري مي‌شود.


هیچ نظری موجود نیست: