صدها سال است که مردم ايران با از دست دادن بهترين عزيزان خود تاوان حاکميت جلادان و وحشيان را بر سرنوشت خويش مي پردازند. اما اينبار عمق فاجعه دردناک تر از آن است که تصور مي کنيد...
گلوله؛ فاصله اي کوچک ميان دو پرسش:
راي من کجاست؟
کفشهايم کجاست؟!
راي من کجاست؟
کفشهايم کجاست؟!
مادر شهيد سهراب اعرابي: بچه من چی خواسته چی گفته هنوز وسایلش رو هم تحویل ندادن هیچ کدام از وسایل را به من نداده اند. یکی از آشنایان ما خواب دیده سهراب دنبال کفش هایش می گردد.
- تصویری از دردهای مادر سهراب اعرابی، قطعه ۲۵۷، جایی که بچه ها کنار هم آرمیده اند
براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".
سهم سهراب از آزادي فقط نشستن در ميدانش بود!
وبلاگ با مردم: محبوبه عباسقلی که به تازگی فعالیت در عرصه سایبری را اغاز کرده است در وبلاگ تازه تاسیس خود، چهره شکسته از ظلم اما خستگی ناپذیر پروین فهیمی را به تصویر کشیده است. تصویری از دردهای مادر سهراب اعرابی که در هیاهوی و هم همه بچه ها و موتور ماشین ها و عبور عابران و زندگی در جریان سخت شنیده می شود.
پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی پس از گذشت نزدیک به ۱۶۰ روز از گذشته سهراب، روزهای انتظار و قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا، جایی که سهراب و بقیه بچه ها کنار هم آرمیده اند، قطعه ای که فهیمی فرزندش سهراب و بقیه بچه ها را به ندا سپرده است، سخن می گوید.
فهیمی می گوید: "هر روز، هر دقیقه و هر لحظه از خدا می خواهم که به درد عذاب وجدان دچارشان کند. هیچی نمی خواهم جزاینکه عذاب وجدان بگیرند و بدانند که من هیچ وقت کوتاه نمی آیم و سکوت نمی کنم، سکوت نخواهم کرد چون خون بچه ام و دیگران پایمال می شود. وظیفه مردم و مادران این است که نگذارند خون بچه های ما پایمال شود. سکوت یعنی ظلم کردن در حق این بچه ها".
پروین فهیمی می پرسد: "برای من خیلی سئوال است که سهراب کجا کشته شده؟ این سئوال را هنوز کسی پاسخ نداده! می خواهم بدانم در زندان کشته شده در خیابان کشته شده، آن چند روز کجا بوده، بخصوص ان چهار روزی که تو نامه ی پزشک قانونی نوشتن ۲۹ تحویل دادند آن چهار روز کجا بوده؟ ۲۵ اگراین کشته شده آن چهار روز کجا بوده اصلا به او رسیدن، نرسیدن، بچه من چی خواسته چی گفته هنوز وسایلش رو هم تحویل ندادن هیچ کدام از وسایل را به من نداده اند. یکی از آشنایان ما خواب دیده سهراب دنبال کفش هایش می گردد. خوب این ها آزارم می دهد، اذیتم می کند، نمی توانم سکوت کنم".
در بخشی دیگری از این تصاویر پروین فهیمی از فرزندش سهراب اعرابی می گوید: "سهراب عاشق صلح و ازادی بود، با سیاست کاری نداشت. اما این اواخر از ظلمی که می شد واقعا ناراحت بود و می گفت به ما توهین می کنند رییس جمهور مملکت به ما توهین کرده است. رییس جمهور مملکت ما رو خس و خاشاک دانسته، ما که آینده این مملکت هستیم برای این مملکت ارزش نداریم".
لازم به توضیح است بر اساس اخبار منتشر شده در سایت های خبری سهراب اَعرابی، جوان ۱۹ سالهای که سال آخر دبیرستان را میگذراند در جریان اعتراض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ در حوالی میدان آزادی بر اثر تیراندازی نیروهای بسیج کشته شده است. ولی تاکنون هیچ مرجع رسمی جزئیات دقیقی از تاریخ و نحوه شهادت او منتشر نکرده است.
گلوله؛ پاداش آزاديخواهي تو
اما چون نخبه هستي سهم تو دو برابره!
اما چون نخبه هستي سهم تو دو برابره!
خانواده شهيد کيانوش آسا: بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاریخ 29 خرداد یعنی 4 روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحویل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تیر شناسایی کردیم دیدیم که علاوه بر آن گلوله، گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده ...
- نامۀ خانواده دانشجوی جان باخته کیانوش آسا
رئیس کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه باسلام
احتراماً اینجانبان فاطمه فلاح، مادر و کامران آسا برادر جانباخته کیانوش آسا، گوشه ای کوچک، از ظلم بسیار بزرگی که بر نخبه مملکت ، خانواده ما و جامعه علمی و صنعتی ایران وارد شده را بیان می کنیم:
کیانوش آسا متولد فروردین سال 1363 نقاش و کاریکاتوریست، نوازنده ساز عرفانی تنبور، شاگرد ممتاز 12 سال تحصیل قبل از د انشگاه، شرکت کننده در مسابقات و المپیادهای متعدد علمی وهنری و موفق به دریافت لوح تقدیر و جوایز مختلف، دانشجوی باهوش، فعال و برجسته کارشناسی مهندسی شیمی گرایش گاز و پتروشیمی دانشگاه رازی کرمانشاه (ورودی 83-82) و نخبه علمی در دوره کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش طراحی و شبیه سازی فرایند های نفت و پتروشیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران (ورودی 87-86) بود یازده سال فعالیت مؤثر و عملی در انجمن زیست محیطی جبهه سبز کرمانشاه داشت که تعدادی از سوابق تحصیلی دوران دانشجویی و قبل از آن، تقدیر نامه های علمی و ورزشی، فعالیتهای هنری، تصاویر فعالیتهای زیست محیطی، عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، نامه استخدامی در پتروشیمی صنعت نفت جنوب( اهواز)، پتروشیمی کرمانشاه و همچنین پذیرش عضویت در هیئت علمی و تدریس در یکی از دانشگاههای استان کرمانشاه (که قرار بود یکی از این سه را انتخاب کرده و مشغول به کار و خدمت به جامعه شود) جهت اطلاع به پیوست این نامه ارسال می گردد.
شرح واقعه:
کیانوش آسا در روز 23 خرداد برای انجام امور مربوط به پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود از کرمانشاه (زادگاهش) به دانشگاه علم و صنعت ایران برمی گردد و در روز 25 خرداد یعنی 3 روز بعد از انتخابات در تجمع میلیونی آزادی حضور پیدا می کند اما بعد از آن ما خبری از او نداشتیم پس از مطمئن شدن از گم شدن عزیزمان، در پی 9 روز جستجوی مداوم گروهی و شبانه روزی کوچکترین خبرهای که به ما می رسید، در زندان اوین و کهریزک، دادگاه انقلاب، پلیس امنیت، حفاظت اطلاعات ناجا، آگاهی شاپور، بیمارستان حضرت رسول و دیگر بیمارستانهای تهران، ناباورانه روز سوم تیر جسد او را در پزشکی قانونی تهران با دهانی پر از خون ناشی از اصابت گلوله ها شناسایی کردیم در حالی که بارها از طریق جاهای مختلف به ما گفته بودند که کیانوش در اوین زندانی می باشد و هیچ گاه تصور نمی کردیم حضور عزیزمان در یک راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی، ما را روزها و شبها در اضطراب و بی خبری قرار داده و سپس به پزشکی قانونی بکشاند و در برابر صحنه و سپس شرایطی قرار دهد که در بدترین حالات و اوضاع ممکن، تصور آن را هم به ذهن خود راه نمی دادیم.
طبق گفته های دوستان نزدیک، در آخرین لحظات حادثه، تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت می کند و زخمی می شود بعد از آن دیگر کسی از او اطلاعی ندارد و بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاریخ 29 خرداد یعنی 4 روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحویل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تیر شناسایی کردیم دیدیم که علاوه بر آن گلوله، گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده و بدین سادگی با جنایتی هولناک جان دانشجوی کُرد جوان از خطه کرمانشاه را از او و خانواده و جامعه گرفتند. در رابطه با این تناقض از پزشکی قانونی و دادسرای انقلاب سؤالاتی پرسیدیم که هر کدام با جوابهایی همچون «ما اطلاعی نداریم» و «معلوم نیست» و«کسی نمی داند» برای سردرگمی و شاید پیگیری نکردن و کوتاه آمدن خانواده از این اسفناک ترین، سخت ترین و سنگین ترین فاجعه زندگیمان به ما جواب دادند. حال آنکه گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده و تنها علت فوت را اصابت گلوله عنوان کرده و به روز فوت و اینکه گلوله های موجود در بدن از یک جنس یا جنسهای متفاوت بوده تا نوع و شکل مرگ مشخص گردد اشاره ای نکرده است. در این شرایط ما با اندکی دقت در گذشته و اینکه در دوران جنگ، خسارتهای مادی و معنوی بسیاری را متحمل شدیم . خانه و زندگی خود را از دست دادیم. سالها در رنج و مرارت بسر می بردیم اما هیچگاه تصور نمی کردیم که از همه آن دورانهای ظلم و تجاوز صدام جنایتکار و آوارگی های پی درپی عبور کرده ولی سالها بعد، بعد از به ثمر نشستن زحمتهای شبانه روزی کیانوش آسا و خانواده اش در رسیدن او به این جایگاه علمی و نخبگی و دانایی، به همین سادگی آماج گلوله های کسانی قرار بگیرد که به ظاهر خود را ایرانی خوانده اما استفاده بی پروا از اسلحه بر علیه جوانان ایرانی و ریختن خون آنها را مجاز دانسته، این جنایت بزرگ را مرتکب شده و این چنین آتش به زندگی ما زده و غم و ماتم و اندوه را به خانه و خانواده و ماهها گریه های شبانه روز را بر مادرش تحمیل کنند و در این زمینه با طفره رفتن از این فاجعه عظیم و ویرانگر تا کنون هیچ شخص یا سازمانی پاسخگو نبوده است.
حال مصرانه کمترین تقاضای ما به عنوان خانواده کیانوش آسا که بزرگترین ظلم غیر قابل تصور بر ما تحمیل شده، در ابتدا، مشخص شدن زوایای نامعلوم این فاجعه است و اینکه کیانوش عزیزمان، که مظهر اخلاق، صلح، دوستی، پاکی، مهربانی و تلاشگری در راه علم، هنر و موسیقی عرفانی بود قبل از مرگ یعنی در روزهای 25 تا 29 خرداد در چه شرایطی بوده؟ کدام روز جان خود را از دست داده؟ محل نگهداری اش کجا بوده؟ بعد از زخمی شدن از گلوله اول آیا به بیمارستان انتقال داده شده؟ و در آن صورت در کدام بیمارستان بوده؟ و آیا بدن زخمی اش تحت درمان مناسب قرار گرفته یا نه؟ و لباسها، عینک، ساعت و تلفن همراهش در کجا نگهداری شده یا می شود؟ و چرا آنها را به ما تحویل نداده اند؟ و رسیدگی و پاسخ صریح، روشن و دقیق را به این جنایت بزرگ و ضد بشری که نفی کننده تمام اصول اولیه حقوق انسانها در هر آئین و مکتب و عقیده ای است وظیفه انسانی و ایرانی آن کسانی می دانیم که در جایگاه و مسئولیت این امر قرار دارند. امید آن را داریم بعد از پیگیری دقیق، نتیجه را در اختیار ما به عنوان خانواده داغدار کیانوش آسا قرار داده و مهمتر از همه بعد از معرفی عاملان و آمران این جنایت هولناک، محاکمه روشن و شفاف و مجازات قاتل یا قاتلین آنها با حضور خانواده کیانوش با هر لباس و در هر مکانی را خواستاریم.
آدرس: کرمانشاه- فرهنگیان فاز 1 – پشت مجتمع غدیر – مجتمع دادگستری - پلاک 21
تلفن: 4011 819 0936
رونوشت:
- کمیته پیگیری حوادث اخیر تشکیل شده از سوی آقایان کروبی و موسوی جهت اطلاع و پیگیری
- رئیس مجلس شورای اسلامی آقای دکتر لاریجانی جهت اطلاع و پیگیری
- کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی جهت اطلاع و پیگیری
- دکتر جهانبخش امینی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
- آقای محمد رضا شعبانی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
- فراکسیون نمایندگان کرد در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
- شورای شهر تهران جهت اطلاع و پیگیری
- سید محمد خاتمی جهت اطلاع
- سازمان ادوار تحکیم وحدت جهت اطلاع
- ریاست دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع و پیگیری
- شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع و پیگیری
- انجمن اسلامی دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع
- شورای شهر کرمانشاه جهت اطلاع
- ریاست دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
- انجمن اسلامی دانشکده شیمی دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
- دفتر تحکیم وحدت جهت اطلاع
- آقای شکوری راد جهت اطلاع
- مادران صلح جهت اطلاع
- مادران عزادار جهت اطلاع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر