۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

دامادي ا.ن با کت ديگران!

ا.ن در خوزستان، 23 ديماه 1388 و استفاده از نمادهاي جنبش سبز

حتما ماجراي شخصي که آلت درست و حسابي نداشت و عروسي کرد را شنيديد. اين طفلک براي اينکه شب زفاف در مقابل عروس خانم کم نياره و ضايع نشه آلت همسايه خودش را که مطمئنه حسابی قرص و محکمه را بر مبداره و خلاصه با استقاده از ××× همسايه داماد ميشه!

بي ادبيه از لفظ ديگري براي بیان اين موضوع استفاده مي کنيم:
طرف عروسي ميکنه، شب عروسي کت نداشته بپوشه و براي اينکه جلوي مهمون هايي که دعوت کرده ضايع نشه مياد کت همسايشو که حسابي هم نو بوده و خريدار داشته را يواشکي بر ميداره و خلاصه شب عروسي با کت همسايش داماد ميشه.

حالا شده حکايت اين ميمونه که هر چي زشت تر و منفورتر ميشه، اتفاقا بازيش هم بيشتر ميشه!
ا.ن وقتي ديد هر لباسي که ميپوشه و هر کاري که ميکنه مورد قبول واقع نميشه، از آنجايي که شمارش آرا هم دست خودش بود (گوشت را دادن دست گربه) برداشت شب عروسيش (انتخابات) کت ميرحسين را که حسابي تر و تمييز بود و قیمت زیادی داشت را دزديد و تنش کرد و به زور داماد شد! (طفلک عروس خانوم!)
حالا اين داماد زوری اينقدر پر رو و بي چشم و رو هست که حتي به زير شلواري و خلاصه کفش و جوراب ميرحسين هم رحم نميکنه و جدبدا هر جا که ميره از نمادهاي جنبش سبز استفاده ميکنه که بگه ما هم داخل آدميم ها!
خلاصه اينکه بد درديه که آدم کت نداشته باشه و بخواد با کت ديگران داماد بشه!

اما توی این دزدی هاش یک چیزی را یادش میره و اونم اینه که لحظه هولناک فروپاشی امپراطوری وقاحت مطلقه هم فرا میرسه. موقعی که هیچ سیاست و نیرنگ و ترفند و دروغ و ریاکاری و تفیه و بقیه پدرسوختگی هاش به درد ا.ن و شرکا نخوره.

قسمتی از بیانیه شماره 10 میرحسین موسوی:
زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبين اين فجايع را شاهد باشد و بازجويان و شکنجه‌گرانی که اين‌گونه با جان و آبروی او بازی می‌کنند بشناسد. وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ. و اگر خداوند مردم را به [سزای] ستمشان مؤاخذه می‏کرد جنبنده‏ ای بر روی زمين باقی نمی‏گذاشت ليکن [کيفر] آنان را تا وقتی معين بازپس می‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتی آن را پس و پيش نمی‏توانند افکنند.

و چون اجلشان فرا رسد ساعتی آن را پس و پيش نمی‏توانند افکنند.

هیچ نظری موجود نیست: